اخلاق حرفه اي
در حيطه علوم پزشکي

 

 این مقاله برگرفته از کتاب عربی : منيه المريد فى آداب المفيد و المستفيد است که با قلم شیوای شهید ثانی جناب زين الدّين بن نورالدّين على بن احمد بن محمّد بن جمال الدّين بن تقى بن صالح بن مشرف عاملى جبعى نگاشته شده و توسّط جناب دکتر سیّد محمّد باقر نجفی به زبان پارسی برگردانده شده است. در این درس 40 باب در احترام به جناب استاد و مربی خویش را با استفاده از عقل و شرع به صورت مشروح می توانید مطالعه نمایید.
 
بزرگداشت مقام استاد
از امام صادق عليه السّلام روايت شده است كه اميرالمؤمنين علی عليه السّلام فرمود :
 يكى از حقوق عالم و دانشمند بر تو، اين است كه زياده از حد، از او پرسش نكنى و دست به دامن او نگردى. اگر بر مجلس عالم و دانشمند وارد شدى و ملاحظه كردى كه گروهى از مردم نزد او به سر مى برند بر همه آنها سلام كن ، و سلام و درود ويژه خود را به آن عالم و دانشمند تقديم نما. و براى نشستن ، جايگاهى را رو به روى او در برابرش انتخاب كن و پشت سر او منشين . با گوشه چشم و چشمك زدن و يا با دست خود و در محضر عالم، و در حضور او اشاره مكن . و در مقام ستيز و مخالفت با سخن او، پى هم مگو كه فلانى چنين گفت، فلانى چنان گفت. از طول مصاحبت و همنشينى با عالم و دانشمند، ملول و دلتنگ مشو. مثل دانشمند، مثل خرما بُن است. بايد در انتظار آن به سر برى تا چه هنگامى رُطَبى از شجره سخنان او بر تو فرو افتد (و شهد آن ، كام تو را شيرين سازد). عالم و دانشمند از نظر اجر و پاداش از روزه دار و سحرخيز و شب زنده دار، و جنگجوى در راه خدا، داراى بهره فزون ترى است.
در حديث مربوط به (حقوق ) - كه نسبه طولانى و مفصّل است ، و از امام سجّاد، زين العابدين عليه السّلام روايت شده - چنين آمده است :
حقّ راهبر و مدبّر و كارساز زندگانى روحى تو - كه از مجراى علم، وجودت را تحت مراقبت خويش مى گيرد- اين است كه از او تجليل نموده ، و مجلس و محفل او را گرامى دارى ، و به سخنان او كاملاً گوش فرا دهى . و با چهره اى گشاده بدو روى آورى، صدايت را هنگام گفتگو با ديگران در محضر وى، و يا به هنگام گفتگوى با او بلند نسازى . اگر كسى از او سؤال كرد در پاسخ دادن به آن پيش دستى نكنى، يعنى بگذار خود او پاسخ آن پرسش را شخصاً القاء نمايد. و با احدى در محضر او گفتگو نكن، و از هيچ كس نزد او غيبت ننما يعنى : اگر كسى نزد تو از او به بدى ياد كرد بايد در مقام دفاع و حمايت از او برآئى ، و از او عيب پوشى كنى ، و محاسن و خوبي هاى او را به ديگران اظهار نمائى. با دشمنانش همنشين نگردى، و با دوستانش دشمنى نكنى. اگر به اداء اين حقوق نسبت به عالم و دانشمند و استاد خويش ، موفّق گردى ، فرشتگان آسمانى در جهت خير و منافع تو گواهى خواهند داد كه تو آهنگ چنين استاد و دانشمندى را داشته، و علم و دانش را براى خدا و هدفى الهى از پيشگاه او فراگرفته اى ، نه براى مردم.
نكات جالب تربيتی در داستان حضرت موسی و حضرت خضر عليهما السّلام :
خداوند متعال داستانى از حضرت موسی عليه السّلام در قرآن كريم بازگو فرموده كه او به حضرت خضر عليه السّلام گفت : هَل اَتَّبِعُكَ عَلَی اَن تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمتَ رُشداً (سوره کهف ، آیه 66 )آيا مرا رخصت مى دهى كه در پی تو آيم تا رهنمودها و عوامل هدايت و واقعيت هایی را كه آموختى اى ، به من تعليم دهى ؟يا آن كه موسی عليه السّلام پس از آن كه پاسخ مثبتى از جانب خضر عليه السّلام دريافت نكرد به او گفت : سَتَجِدُنِى اِن شَاءَ اللهُ صَابِراً وَ لاَ اَعصِى لَكَ اَمراً (سوره کهف ، آیه 69 ) مرا به خواست خداوند، خويشتن دار خواهی يافت و نيز سر از فرمان تو نپيچم.
در اين دو گفتار كوتاه حضرت موسى عليه السّلام، گزيده اى از آداب و آئين هاى شكوهمند به چشم مى خورد كه ميان يك شاگرد و معلّم او اتّفاق افتاده بود. و با وجود اين كه می دانيم كه حضرت موسی عليه السّلام پيامبری عظيم الشّأن، و داراى جلالت قدر و منزلت، و يكى از رسولان اولوا العزم پروردگار بوده است، عظمت شخصيت اين چنينى او مانع از آن نبوده است كه آداب و آئين هاى در خور يك شاگرد نسبت به استاد را در نظر گيرد، و آن را به كار بندد. اگرچه شاگرد مورد نظر، يعنی موسی عليه السّلام به جهاتى ديگر - غير از مقام شاگردى - از معلّم و استاد خويش، كامل تر و لايق تر بوده است.
هَل اَتَّبِعُكَ عَلَی اَن تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمتَ رُشداً (سوره کهف ، آیه 66 ). اين آيه ، دوازده خصيصه و نكته سودمند تربيتى را به ما ارائه مى كند:
1-              موسی عليه السّلام خويشتن را تابع و پيرو استاد خود معرّفى كرده است. اين مسأله ايجاب مى كند كه مقام و منزلت موساى شاگرد، از مقام استادش خضر عليه السّلام ، فروتر باشد؛ چون قاعده ی مقام و مرتبت تابع، نسبت به متبوع خود، فروتر و پائين تر است .
2-             موسی عليه السّلام با واژه هَل : آيا ، از خضر عليه السّلام اجازه و رخصت مى طلبد. يعنى آيا اجازه مى دهى كه در پى تو آيم . چنين مطلبى نمايانگر مبالغه عظيمى درتواضع مى باشد كه بايد شاگرد نسبت به استاد خويش معمول دارد.
3-            موسی عليه السّلام خود را در برابر معارف و آگاهى هاى خضر، جاهل و نا آگاه معرّفى كرده است، و در حقيقت با عبارت : عَلَی اَن تُعَلِّمَنِ : براى اين كه به من تعليم دهى ، به نا آگاهى خويش و مقام والا و ارجمند استادش ، اقرار و اعتراف نموده است .
4-            موسی عليه السّلام (با چنين تعبير) به عظمت نعمتى كه از راه تعليم عائد او گشته ، اقرار كرده است ؛ زيرا او از خضر درخواست نمودكه همان گونه با او رفتار كند كه خداوند متعال با خود او رفتار كرده است ، و در حقيقت درطى تعبير مِمَّا عُلِّمتَ رُشداً به خضر گفت : شايسته است كه احسان تو، به من، به گونه احسان خداوند نسبت به خودت باشد. (يعنى خداوند متعال از طريق تعليم، بر تو منّت نهاد و به تو احسان فرمود؛ تو نيز همان منّت و احسان را درباره من معمول دار و به من تعليم ده ). به همين جهت است كه گفته اند : (من بنده كسى هستم كه علم و دانش را از او اخذ نمودم . اگر كسى مسأله اى را به شخصى بياموزد، زمام اختيار او را به كف گرفته و مالك او مى گردد).
5-             معنى متابعت و پيروى كردن از شخص ديگر، اين است كه تابع ، همانند اعمال و رفتار متبوع ، رفتار خويش را تنظيم نمايد. البتّه از آن جهت كه چون متبوع او چنين كرد؛ زيرا هيچ ملاك ديگرى نمى تواند جز انجام دستور متبوع ، معيار تبعيّت باشد. اين نكته به ما مى فهماند كه شاگرد و دانشجو بايد در نخستين گام خود در راه تحصيل ، اين خصيصه و وظيفه را به كار دارد كه همواره در برابر گفتار و رفتار استاد، تسليم بوده و با او نستيزد.
6-             لزوم عمل به قوانين و راه و رسم متابعت - كه در اين آيه به چشم مى خورد - به هيچ قيد و شرطى مقيّد نيست؛ بلكه لزوم عمل به آداب و آئين هاى متابعت، به صورت مطلق يعنى به گونه اى كه به هيچ قيد و بندى مقيّد نشده است، نشان دهنده لزوم به كار داشتن منتهاى تواضع شاگرد نسبت به معلّم و استاد مى باشد.
7-             در آيه مذكور (در مورد وظيفه شاگرد نسبت به معلّم )، اين جهات به ترتيب گوشزد شده است: پيروى، تعليم، خدمت، و تعلّم و دانش جوئى (يعنى در اين آيه، نظم و ترتيبى راجع به نكاتى چند به چشم مى خورد كه بسيار جالب مى باشد؛ به اين معنى كه بايد شاگرد در گام نخست، تابع و پيرو معلّم بوده، و سپس ‍معلّم، او را تعليم داده، و در سومين مرحله، خويشتن را در خدمت به استاد قرار دهد تا سرانجام در نهائى ترين مرحله، از علم و دانش او برخوردار گردد و به علم آموزى نزد وى بپردازد.
8-             معنى و منظور جمله هَل اَتَّبِعُكَ عَلَی اَن تُعَلِّمَنِ ؛ اين است كه من بر اساس اين متابعت - جز آموختن علم - هدف ديگرى ندارم . گويا موسی عليه السّلام به خضر عليه السّلام چنين گفته باشد : من از رهگذر متابعت از تو، خواستار مال و جاه و مقام نيستم . (و همين موضوع به ما هشدار مى دهد كه دانشجو نبايد در همرهى و همدمى با استاد - جز علم و دانش - پوياى هدف هاى ديگرى باشد.
9-            جمله مِمَّا عُلِّمتَ ، اشاره به بخشى از معلومات خضر است كه آن را خداوند متعال به وى آموخته بود، و در حقيقت موسی عليه السّلام مى خواهد به خضر علیه السّلام بگويد : من جوياى برابرى و هماوردى با تو در علم نيستم ، و نمى خواهم همه آنچه را كه از خدا آموخته اى فراگيرم ؛ بلكه مى خواهم به بخشى از معلومات تو دست يابم ؛ زيرا تو براى هميشه از من ، فزون مايه تر و گران قدرتر مى باشى . (يعنى هميشه مقام و منزلت استاد نسبت به شاگردش - هر چند آن شاگرد عظيم القدر باشد - به مراتب ، برتر و والاتر است).
10-            و نيز همين جمله مِمَّا عُلِّمتَ ، نمايانگر اعتراف موسی علیه السّلام است به اين كه خداوند متعال ، علم را در اختيار خضر علیه السّلام (و همه افراد بشر) قرار داده است ، و از آن چنين استفاده مى شود كه بايد علم و دانش و معلّم و استاد را ارج نهاده و قدرت منزلت او را والا برشمرد (و معلّم بودن يكى از سمت هاى الهى است ؛ چون بشر علم را از خدا فراگرفته است.)
11-            كلمه رُشداً ، حاكى از آن است كه موسی از خضر، درخواست ارشاد و راهنمائى كرده است به گونه ای كه اگر موسی علیه السّلام از بركات ارشاد خضر علیه السّلام بهره مند نمى گرديد، سرگشته و گمراه مى شد. همين نكته به ما مى فهماند كه موسای شاگرد به مسأله شدّت نياز خود به علم آموختن و تذلّل و فروهشتن مقام خويش و شكسته نفسى جالب توجّه در برابر خضر، و نيز احتياج آشكار و علنى خويش به علم و آگاهى استاد، اعتراف نموده است.
12-           در حديث آمده است كه خضر عليه السّلام، نخست می دانست موسی عليه السّلام پيامبرى از بنى اسرائيل مى باشد، و او صاحب كتاب (تورات )، و كسى است كه خداوند، - بى واسطه - با او هم سخن شد. (و لذا از او به عنوان (كليم الله (ياد مى كنند) و او را به وسيله معجزات و كرامات ، ويژگى داد. مع هذا موسی عليه السّلام با وجود چنين مناصب و مدارج رفيع ، با تواضع شگرفى - كه عظيم ترين مدارج فروتنى را نمايانگر است - در برابر استادش ، موضع گيرى كرده است. از نكته مذكور، نتيجه مى گيريم كه خضر در مقام استادى از لحاظ لياقت و شايستگى ، مقام و منزلتش از موسای شاگرد، رفيع تر مى باشد؛ زيرا اگر كسى داراى احاطه علمى فزون ترى باشد، قهراً آگاهى او به محتوى و هدف هاى علوم و دانش ها - كه عبارت از همان سعادت و نيكبختى و سرور و شادمانى و لذّت و كاميابى است - بيشتر و فزون تر خواهد بود. لذا حسّ كنجكاوى و كنكاش او در وصول به چنين سعادت و لذّت ، تقويت شده ، و قهراً تجليل و بزرگداشت او اهل علم ، از كمال بيشترى برخوردار خواهد بود.
 
 
نوشته شده در تاريخ شنبه 18 شهريور 1391برچسب:, توسط واحد اخلاق حرفه ای |

 

نكته۱-اگر ما به قدر ترسيدن از يك عقرب، از عِقاب خدا بترسيم، عالَم اصلاح مي شود.
نكته۲-تو براي خدا باش، خدا و همه ملائكه اش براي تو خواهند بود. «مَن كانَ لله، كان الله لَه»
نكته۳- سعي كنيد صفات خدايي در شما زنده شود؛ خداوند كريم است، شما هم كريم باشيد. رحيم است، رحيم باشيد. ستاّر است، ستار باشيد...
نكته۴-دل جاي خداست، صاحب اين خانه خداست. آن را اجاره ندهيد.
نكته۵-كار را فقط براي رضاي خدا انجام دهيد، نه براي ثواب يا ترس از جهنّم.
نكته۶-اگر انسان علاقه اي به غير خدا نداشته باشد، نفس و شيطان زورشان به او نمي رسد.
نكته۷-اگر كسي براي خدا كار كند، چشم دلش باز مي شود.
نكته۸ -اگر مواظب دلتان باشيد و غير خدا را در آن راه ندهيد، آنچه را ديگران نمي بينند شما مي بينيد. و آنچه ديگران نمي شنوند، شما مي شنويد.
نكته۹-هركاري مي كنيد نگوييد: "من كردم"، بگوييد: «لطف خداست». همه را از خدا بدانيد.
نكته۱۰-نفس امّاره را مهار كنيد و با آن مخالفت كنيد.
نكته۱۱-به سادات احترام بگذاريد، و آنان را در هر مرتبه و منزلتي هستند گرامي بداريد.
نكته۱۲-انسان هرقدر به دستورات پروردگار عمل كند، به همان اندازه به خدا نزديك مي شود.
 
برگرفته شده از:http://akhlagh.porsemani.ir/
 
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 16 شهريور 1391برچسب:, توسط واحد اخلاق حرفه ای |

 

          در آستانه میلاد با سعادت قائم آل محمد (ص) نخستین دفتر نمایندگی انجمن بین‌المللی اخلاق زیستی اسلامی و دفتر نمایندگی انجمن علمی حقوق پزشکی ایران در مشهد مقدس با حضور جمعی از صاحب نظران و فعالین عرصه‌های مختلف اخلاقی، حقوقی و پزشکی افتتاح گرديد.
          در اين مراسم دکتر محمدعلی کیانی ـ فلوشیپ اخلاق زیست پزشکی و عضو هیأت مؤسس انجمن- به عنوان رییس دفتر نمایندگی انجمن بین‌المللی اخلاق زیستی اسلامی در خراسان رضوی و دکتر سید حسین حسینی ـ عضو هیأت مدیره انجمن و از استادان گروه حقوق دانشگاه فردوسی مشهد به عنوان رییس دفتر نمایندگی انجمن علمی حقوق پزشکی ایران در خراسان رضوی معرفی شد.
نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 4 مرداد 1391برچسب:, توسط واحد اخلاق حرفه ای |

 

           در مطلب حاضر نویسنده با بررسی هدف اسلام در زمینه تعلیم و تزكیه نفوس و نقش تقوا در كسب تعلیم كامل الهی، به برخی آداب و آثار بهره مندی از علم عالمان دینی اشاره كرده است كه از نظر شما خوانندگان گرامی می‌گذرد.
         به جرات می‌توان گفت محوری‌ترین هدف اسلام، آموزش و پرورش است، چنان كه در آیات چندی از قرآن برتعلیم و تزكیه به عنوان هدف و علت ارسال پیامبران و نزول كتب آسمانی تاكید شده است (سوره آل عمران، آیه 164 و سوره بقره، آیات 129 و 151 و نیز سوره جمعه، آیه 2 و نیز آیه 151 سوره بقره).
         در آیه 129سوره بقره آموزش و تعلیم بر تزكیه و پرورش مقدم شده و در حقیقت تعلیم به عنوان مقدمه دستیابی به تزكیه مطرح شده است: «پروردگارا، درمیان آنان فرستاده ای از خودشان برانگیز تا آیات تو را بر آنان بخواند و كتاب و حكمت به آنان بیاموزد و تزكیه شان كند، زیرا كه تو خود، شكست ناپذیر حكیمی.»
           این در حالی است كه در آیات دیگر همواره تزكیه بر تعلیم مقدم شده تا معلوم گردد كه هدف غایی و نهایی از هرگونه آموزش و تعلیم، تنها تزكیه و پرورش انسان است. چنانكه می‌فرماید: «به یقین، خدا بر مومنان منت نهاد ]كه[ پیامبری از خودشان درمیان آنان برانگیخت تا آیات خود را برایشان بخواند و تزكیه شان كند و كتاب و حكمت به آنان بیاموزد (آل عمران، آیات 48 و 164 و نیز بقره، آیه 151 و جمعه، آیه 2)
 
چیستی كتاب و حكمت
        در تمامی این آیات آن چه تعلیم داده می‌شود كتاب و حكمت است. كتاب به مجموعه قوانین و مقرراتی گفته می‌شود كه زندگی را سامان می‌دهد و حكمت به معارفی اطلاق می‌گردد كه زندگی را معنا و مفهوم می‌بخشد. اصولا عموم مردم از طریق كتاب‌های آسمانی با مجموعه مقررات و قوانین آشنا می‌شوند؛ قوانینی كه چگونگی رابطه میان انسان با خدا، انسان با انسان و انسان با طبیعت را تبیین می‌كند. در فرهنگ قرآنی، كتاب همان مقررات و قوانین است. از این رو گاه با فعل ماضی «كتب» آمده است كه به معنای قانون نوشته شده و مقررات مكتوب می‌باشد. از آن جمله می‌توان به عبارت «كتب علیكم الصیام» اشاره كرد كه درباره وجوب روزه و قانون آن است.
        البته قرآن تنها كتاب قانون و مقررات نیست چنان كه دیگر كتب آسمانی نیز این گونه نیست بلكه بخشی از كتاب آسمانی به حكمت‌ها و معارف اشاره داشته و معرفت انسان را به خود، خدا و هستی افزایش می‌دهد و برای او جهان بینی و بینش و نگرش خاصی فراهم می‌آورد.
        پیامبران به عنوان عالمان الهی ماموریت داشتند تا كتب حاوی قوانین و حكمت‌های الهی را به مردم افزون بر قوانین و حكمت‌های عقلانی آموزش دهند تا انسان با این آموزش‌ها و عمل به قوانین و مقررات وحیانی و عقلانی، خود را تربیت كرده و تزكیه نماید. البته پیامبران نقش تزكیه كننده را همانند تعلیم دهنده به عهده داشتند. به این معنا كه آموزش‌های آنان و نیز نوع رفتارها و هدایت‌های ایشان خود عامل تزكیه نفوس بشری بود ولی در این میان تلاش‌های انسانها نیز بی تاثیر نیست هرچند كه در این آیات به این بخش دوم اشاره‌ای نشده است.
به هر حال، نقش پیامبران به عنوان تعلیم دهندگان و تزكیه كنندگان نقش اساسی در جوامع بشری براساس آموزه‌های قرآنی است و انسان هیچ گاه بی نیاز از تعلیم دهندگان و تزكیه كنندگان آسمانی نیست، چرا كه فقدان چنین افرادی به معنای فقدان تعلیم و تزكیه الهی و وحیانی انسان هاست حال آنكه بشر برای آموزش و پرورش، نیازمند آنان است. از این رو اولیای معصوم الهی(ع) و نیز عالمان اسلامی در حكم معلمان و مزكیان معرفی شده و در برخی روایات نقش عالمان اسلامی همانند انبیای بنی اسرائیل دانسته شده است.
        البته در آموزه‌های قرآنی این معنا مورد تاكید است كه مجموعه كامل قوانین در آموزه‌های وحیانی قرآن و سنت بیان شده و اسلام به سبب وجود اولیای الهی با نصب امیرمومنان علی(ع) در غدیر خم، در نقش تعلیم و تزكیه كنندگان از این لحاظ كامل و تمام است. بنابراین همواره كسانی كه نقش پیامبران را در جهان بشری ایفا می‌كنند وجود دارند و زمین هرگز از حجت الهی خالی نیست تا به تعلیم و تزكیه الهی بشر مشغول باشد.
 
ضرورت تقوا برای رسیدن به تعلیم كامل الهی
      براساس آموزه‌های وحیانی قرآن، بشر از این امكان برخوردار است كه تحت تعلیم و تزكیه اولیای الهی، در مسیر تقوای الهی گام برداشته و درهای حكمت شگفت انگیزی را برخود بگشاید. به این معنا كه بتواند با كشف تام و كامل حضرت محمد(ص) ارتباط كامل برقرار كند و همه معارف قرآنی در سطوح مختلف اشارات، لطائف و حقایق را افزون برعبارات، درك كند و بفهمد، چنان كه امیرمومنان علی(ع) می‌فرماید:
ان كتاب الله علی اربعه اشیاء: علی العباره و الاشاره و ا للطائف و الحقایق، فالعباره للعوام، و الاشاره للخواص، و اللطائف للاولیاء، و الحقائق للانبیاء؛
      همانا كتاب خدا بر چهار چیز استوار است: عبارت، اشارت، لطایف و حقایق. عبارت، برای عوام است، اشارت برای خواص، لطایف برای اولیا و حقایق برای انبیا. (بحارالانوار، ج75، ص872 البته این حدیث از امام صادق(ع) و امام حسین(ع) نیز نقل شده است.)
        بنابراین هرچه انسان تحت تعلیم و تزكیه اولیای الهی قرار گیرد و با افزایش معرفت و عمل و تقوای خود در مسیر الهی گام بردارد، درهای معرفت قرآنی بر او بیشتر گشوده می‌شود و حقایق قرآنی را كه مختص پیامبران است نیز درك می‌كند؛ چرا كه اصولا وجوب و لزوم تبعیت از معصومان(ع) برای دست یابی به این حكمت‌ها و مراتب آن است. از این رو ایشان را اسوه‌های كاملی معرفی می‌كند تا بشر با پیروی از آنها از همه مراتب و مقامات انسانی بهره‌مند شود.
       خداوند در آیات بسیاری از جمله 282 سوره بقره دست یابی به تعلیم كامل الهی را منوط به تقوا دانسته است كه با تعلیم و تزكیه پیامبران و عمل براساس آموزه‌های آنان به دست می‌آید. بنابراین درهای حكمت نیز با توجه به همین مسیر بر روی هر بشری باز می‌شود.
      از نظر قرآن، حكمت و معرفت خاص، فضل و بخشش الهی است كه از طریق تعلیم خاص یعنی پیروی از عقل و آموزه‌های پیامبران و نفس روحانی ایشان به دست می‌آید. خداوند كسانی را كه در مسیر شریعت و تعلیم و تزكیه اولیای الهی قرار می‌گیرند، به فضیلت حكمت خاص می‌رساند. از این رو از نظر قرآن، حكمت، خیر كثیر است. (بقره، آیه269)
         پس حكمت، معرفت و خیر و فضل بزرگ الهی به بشر، روز به روز با پیروی از كتاب و تعلیم و نفوس اولیای الهی در تعلیم دیدگان و تزكیه شدگان افزایش می‌یابد و آنان در مقام فهم حقایقی بر می‌آیند كه مختص پیامبران است. به این معنا كه با تعلیم و تزكیه اولیای الهی در كنار تلاش شخص برای تقوای الهی و انجام كامل شریعت، او به مرتبه پیامبران می‌رسد و از حقایق آسمانی در آن مرتبه آگاه می‌شود.
       با نگاهی به آیاتی چون آیه2 سوره جمعه، 20سوره ص، 12سوره لقمان، 110 سوره مائده، 54و 113سوره نساء، 48و 164سوره آل عمران و 129 و 151 و 251 و 269 سوره بقره می‌توان دریافت كه حكمت درآموزه‌های قرآنی از چه جایگاه رفیع و بلندی برخوردار است كه راه به دست آوردن آن دمیدن نفوس اولیای الهی در كنار تلاش‌های شخصی می‌باشد.
       از این جا ضرورت و نیازمندی بشر به صاحب زمان(عج) به عنوان ولی الله اعظم معلوم و روشن می‌شود؛ چرا ایشان با دمیدن روح الهی خود از طریق تزكیه و تعلیم خاص، حكمت خاص را در نفوس آدمی پدید می‌آورد. آن حضرت(عج) در مقام تعلیم و تزكیه، كتاب و حكمت را به بشر می‌آموزد بی آن كه بشر خود آگاه از این تصرفات الهی باشد؛ چرا كه عدم ظهور ایشان به معنای عدم تصرفات و تاثیرات حضرت نیست.
        چنان كه گفته شد پیامبران در نقش عالمان و تزكیه كنندگان در جوامع خود، نقش تعلیم و تزكیه خاص كتاب و حكمت را ایفا می‌كنند و این گونه نیست كه تنها قابلیت تعلیم و تزكیه شدگان كفایت كند، چرا كه تعلیمات الهی هر كسی نیازمند تاثیر مستقیم تزكیه كنندگی اولیای الهی است. اینجاست كه نقش خضر ظاهر می‌شود كه تنها در راهبری و تعلیم صرف نیست، بلكه در ایجاد و تصرف و انشای مستقیم و قابلیت سازی در تعلیم شونده و تزكیه شونده است.
 
نقش عالمان اسلامی در عصر غیبت
          در عصر غیبت، عالمان اسلامی همچون پیامبران بنی اسرائیل، از مقام و منزلت روح تصرف كنندگی برخوردارند و می‌توانند در افراد تعلیم شونده تصرفات خاصی انجام دهند. از این رو آداب خاصی برای حضور و بهره مندی از ایشان بیان شده است؛ چرا كه استفاده از این عالمان تزكیه كننده نیازمند فراهم آوری شرایطی است.
امام صادق از امیرمومنان علی(ع) نقل می‌كند كه ایشان همواره می‌فرمود:
          از حق عالم است كه بسیار از وی نپرسی و جامه اش را نگیری و چون نزدش درآیی و كسانی با او باشند، بر همه درود فرستی و او را به تحیت مخصوص گردانی. پیش رویش نشینی و پشت سرش ننشینی و نزد او به گوشه چشم و دست اشارت نكنی و پرنگویی كه فلان كس و بهمان كس خلاف نظرت را گفته‌اند و از طول صحبتش دل تنگ نشوی، چون عالم همانند نخل خرماست، باید منتظر باشی تا از آن برایت چیزی فرو افتد. اجر عالم از روزه گیر شب زنده دار و مجاهد در راه خداوند بزرگ تر است. (الوسائل ج/8 ص.551 اصول كافی، كتاب فضل العلم، باب حق العالم)
 
       در روایت دیگر آمده است كه آن حضرت(ع) فرمود: از حق عالم است كه زیاد از او نپرسی و در پاسخ بر او پیش دستی نكنی و چون اعراض كرد پافشاری نكنی و به دامن وی نیاویزی چون خسته شد، با دست اشاره به سویش اشاره نكنی و به گوش چشم اشارت نكنی و در مجلس وی حركت نكنی و از نهانش جست و جو ننمایی و نگویی فلان بر خلاف نظرت گفت و سر و رازش را پخش نكنی و در نزدش غیبت كسی نگویی و بر شاهد و غایب مواظبت كنی و بر كسانی كه در نزدش می‌باشند سلام جمعی بفرستی و او را به تحیت و سلام خاص مختص كنی و پیش رویش بنشینی و اگر نیازی دارد در انجام آن بر دیگران پیش دستی كنی و از طول مصاحبت با او خسته نشوی، چرا كه او همانند درخت خرماست، پس منتظر باش تا بر تو از منفعت خویش فرو افكند و سود دهد. عالم همانند روزه دار شب زنده دار مجاهد در راه خداوند است و زمانی كه عالم بمیرد در اسلام رخنه‌ای پدید می‌آید كه تا روز قیامت پر نمی‌شود و هفتاد هزار فرشته از فرشتگان مقرب آسمان جنازه طالب علم را تشییع و همراهی كنند. (همان)
      این گونه است كه روح آسمانی عالم در جان و تن شخص متعلم تاثیر می‌گذارد و او رابه سوی حكمت عالی می‌برد و جهان دیگر و جانی دیگر به وی می‌بخشد.
 
               نویسنده: یعقوب جعفرزاده

 

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 27 تير 1391برچسب:, توسط واحد اخلاق حرفه ای |

دريافت کتابچه خلاصه مقالات

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 24 خرداد 1391برچسب:, توسط واحد اخلاق حرفه ای |

    

نشريه اخلاق پزشکي يک مجله برجسته بين المللي است. که در برگيرنده مقالات و پژوهش هاي علمي در جهت ترويج اخلاق پزشکي است.

هيات تحريريه اين مجله از سراسر دنيا انتخاب شده اند. علاقمندان مي توانند به آدرس ذيل مراجعه نمايند.

http://mc.manuscriptcentral.com

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 24 خرداد 1391برچسب:, توسط واحد اخلاق حرفه ای |

 

از مراقبه هاي ماه رجب آن است که سالک، معناي ماه حرام را دانسته و حق آن را

بشناسد تا در حرکات و سکنات خود، بلکه در خطورات قلبي خود مراقب باشد

و بداند که اين سه ماه زمان عبادت است.

و بر طالبان علم لازم است که در اين ماهها، جهت عبادت را به تحصيل علم

زيادتر کرده و برتري بخشند.

 

ميرزا جواد آقا ملکي تبريزي

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 3 خرداد 1386برچسب:, توسط واحد اخلاق حرفه ای |

 

آیت الله سید محمد حسین حسینی تهرانی در کتاب روح مجرد می فرمایند:

« آقای قاضی برای گذشتن از نفس اماره و خواهش های مادی و طبعی و شهوی و غضبی که غالباً از کینه و حرص و شهوت و غضب و زیاده روی در تلذذات بر می خیزد،
روایت عنوان بصری را دستور می دادند به شاگردان و تلامذه و مریدان سیر و سلوک إلی الله، تا آن را بنویسند و بدان عمل کنند. یعنی یک دستور اساسی و مهم، عمل طبق مضمون این روایت بود. و علاوه بر این می فرموده اند باید آن را در جیب خود داشته باشند و هفته ای یکی، دو بار آن را مطالعه نمایند. » ...

متن‌ کامل‌ روایت‌ عنوان‌ بصری‌ با ترجمة‌ آن‌ به شرح ذیل می باشد:

این‌ روایت‌ از حضرت‌
امام‌ جعفر صادق‌ علیه‌ السّلام‌ منقول‌ است‌، و مجلسی‌ در کتاب‌ «بحار الانوار» ذکر نموده‌ است‌؛ و چون‌ دستورالعمل‌ جامعی‌ است‌ که‌ از ناحیة‌ آن‌ إمام‌ هُمام‌ نقل‌ شده‌ است‌، ما در اینجا عین‌ الفاظ‌ و عبارات‌ روایت‌ و به‌ دنبال‌ آن‌ ترجمه‌اش‌ را بدون‌ اندک‌ تصرّف‌ ذکر می‌نمائیم‌ تا محبّین‌ و عاشقین‌ سلوک‌ إلی‌ الله‌ از آن‌ متمتّع‌ گردند:

أَقُولُ: وَجَدْتُ بِخَطِّ شَیْخِنَا الْبَهَآئِیِّ قَدَّسَ اللَهُ رُوحَهُ مَا هَذَا لَفْظُهُ:
قَالَ الشَّیْخُ شَمْسُ الدِّینِ مُحَمَّدُ بْنُ مَکِّیٍّ: نَقَلْتُ مِنْ خَطِّ الشَّیْخِ أَحْمَدَ الْفَرَاهَانِیِّ رَحِمَهُ اللَهُ، عَنْ عُِنْوَانِ الْبَصْرِیِّ؛ وَ کَانَ شَیْخًا کَبِیرًا قَدْ أَتَی عَلَیْهِ أَرْبَعٌ وَ تِسْعُونَ سَنَةً.
قَالَ: کُنْتُ أَخْتَلِفُ إلَی‌ مَالِکِ بْنِ أَنَسٍ سِنِینَ. فَلَمَّا قَدِمَ جَعْفَرٌ الصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ الْمَدِینَةَ اخْتَلَفْتُ إلَیْهِ، وَ أَحْبَبْتُ أَنْ ءَاخُذَ عَنْهُ کَمَا أَخَذْتُ عَنْ مَالِکٍ.


« ـ میگویم‌: من‌ به‌ خطّ شیخ‌ ما: بهاء الدّین‌ عامِلی‌ قَدَّس‌ الله‌ روحَه‌ چیزی‌ را بدین‌ عبارت‌ یافتم‌:

شیخ‌ شمس‌ الدّین‌ محمّد بن‌ مکّیّ (شهید اوّل‌) گفت‌: من‌ نقل‌ میکنم‌ از خطّ شیخ‌ احمد فراهانی‌ رحمه‌ الله‌ از عُنوان‌ بصری‌؛ و وی‌ پیرمردی‌ فرتوت‌ بود که‌ از عمرش‌ نود و چهار سال‌ سپری‌ می‌گشت‌.

او گفت‌: حال‌ من‌ اینطور بود که‌ به‌ نزد مالک‌ بن‌ أنس‌ رفت‌ و آمد داشتم‌. چون‌ جعفر صادق‌ علیه‌ السّلام‌ به‌ مدینه‌ آمد، من‌ به‌ نزد او رفت‌ و آمد کردم‌، و دوست‌ داشتم‌ همانطوریکه‌ از مالک‌ تحصیل‌ علم‌ کرده‌ام‌، از او نیز تحصیل‌ علم‌ نمایم‌.»

فَقَالَ لِی‌ یَوْمًا: إنِّی‌ رَجُلٌ مَطْلُوبٌ وَ مَعَ ذَلِکَ لِی‌ أَوْرَادٌ فِی‌ کُلِّ سَاعَةٍ مِنْ ءَانَآءِ اللَیْلِ وَ النَّهَارِ، فَلاَ تَشْغَلْنِی‌ عَنْ وِرْدِی‌! وَ خُذْ عَنْ مَالِکٍ وَ اخْتَلِفْ إلَیْهِ کَمَا کُنْتَ تَخْتَلِفُ إلَیْهِ.

«پس‌ روزی‌ آنحضرت‌ به‌ من‌ گفت‌: من‌ مردی‌ هستم‌ مورد طلب‌ دستگاه‌ حکومتی‌ (آزاد نیستم‌ و وقتم‌ در اختیار خودم‌ نیست‌، و جاسوسان‌ و مفتّشان‌ مرا مورد نظر و تحت‌ مراقبه‌ دارند.) و علاوه‌ بر این‌، من‌ در هر ساعت‌ از ساعات‌ شبانه‌ روز، أوراد و اذکاری‌ دارم‌ که‌ بدانها مشغولم‌. تو مرا از وِردم‌ و ذِکرم‌ باز مدار! و علومت‌ را که‌ میخواهی‌، از مالک‌ بگیر و در نزد او رفت‌ و آمد داشته‌ باش‌، همچنانکه‌ سابقاً حالت‌ اینطور بود که‌ به‌ سوی‌ وی‌ رفت‌ و آمد داشتی‌.»

فَاغْتَمَمْتُ مِنْ ذَلِکَ، وَ خَرَجْتُ مِنْ عِنْدِهِ، وَ قُلْتُ فِی‌ نَفْسِی‌: لَوْ تَفَرَّسَ فِیَّ خَیْرًا لَمَا زَجَرَنِی‌ عَنِ الاِخْتِلاَفِ إلَیْهِ وَ الاْخْذِ عَنْهُ.
فَدَخَلْتُ مَسْجِدَ الرَّسُولِ صَلَّی‌ اللَهُ عَلَیْهِ وَ ءَالِهِ وَ سَلَّمْتُ عَلَیْهِ، ثُمَّ رَجَعْتُ مِنَ الْغَدِ إلَی‌ الرَّوْضَةِ وَ صَلَّیْتُ فِیهَا رَکْعَتَیْنِ وَ قُلْتُ: أَسْأَلُکَ یَا اللَهُ یَا اللَهُ! أَنْ تَعْطِفَ عَلَیَّ قَلْبَ جَعْفَرٍ، وَ تَرْزُقَنِی‌ مِنْ عِلْمِهِ مَا أَهْتَدِی‌ بِهِ إلَی‌ صِرَاطِکَ الْمُسْتَقِیمِ!


«پس‌ من‌ از این‌ جریان‌ غمگین‌ گشتم‌ و از نزد وی‌ بیرون‌ شدم‌، و با خود گفتم‌: اگر حضرت‌ در من‌ مقدار خیری‌ جزئی‌ را هم‌ تفرّس‌ می‌نمود، هر آینه‌ مرا از رفت‌ و آمد به‌ سوی‌ خودش‌، و تحصیل‌ علم‌ از محضرش‌ منع‌ و طرد نمی‌کرد.

پس‌ داخل‌ مسجد رسول‌ الله‌ صلّی‌ الله‌ علیه‌ و اله‌ شدم‌ و بر آنحضرت‌ سلام‌ کردم‌. سپس‌ فردای‌ آن‌ روز به‌ سوی‌ روضه‌ برگشتم‌ و در آنجا دو رکعت‌ نماز گزاردم‌ و عرض‌ کردم‌: ای‌ خدا! ای‌ خدا! من‌ از تو میخواهم‌ تا قلب‌ جعفر را به‌ من‌ متمایل‌ فرمائی‌، و از علمش‌ به‌ مقداری‌ روزی‌ من‌ نمائی‌ تا بتوانم‌ بدان‌، به‌ سوی‌ راه‌ مستقیم‌ و استوارت‌ راه‌ یابم‌!»

وَ رَجَعْتُ إلَی‌ دَارِی‌ مُغْتَمًّا وَ لَمْ أَخْتَلِفْ إلَی‌ مَالِکِ بْنِ أَنَسٍ لِمَا أُشْرِبَ قَلْبِی‌ مِنْ حُبِّ جَعْفَرٍ.
فَمَا خَرَجْتُ مِنْ دَارِی‌ إلاَّ إلَی‌ الصَّلَوةِ الْمَکْتُوبَةِ، حَتَّی‌ عِیلَ صَبْرِی‌.
فَلَمَّا ضَاقَ صَدْرِی‌ تَنَعَّلْتُ وَتَرَدَّیْتُ وَ قَصَدْتُ جَعْفَرًا، وَ کَانَ بَعْدَ مَا صَلَّیْتُ الْعَصْرَ.


«و با حال‌ اندوه‌ و غصّه‌ به‌ خانه‌ام‌ باز گشتم‌؛ و بجهت‌ آنکه‌ دلم‌ از محبّت‌ جعفر اشراب‌ گردیده‌ بود، دیگر نزد مالک‌ بن‌ أنس‌ نرفتم‌. بنابراین‌ از منزلم‌ خارج‌ نشدم‌ مگر برای‌ نماز واجب‌ (که‌ باید در مسجد با امام‌ جماعت‌ بجای‌ آورم‌) تا به‌ جائیکه‌ صبرم‌ تمام‌ شد.

در اینحال‌ که‌ سینه‌ام‌ گرفته‌ بود و حوصله‌ام‌ به‌ پایان‌ رسیده‌ بود نعلَین‌ خود را پوشیدم‌ و ردای‌ خود را بر دوش‌ افکندم‌ و قصد زیارت‌ و دیدار جعفر را کردم‌؛ و این‌ هنگامی‌ بود که‌ نماز عصر را بجا آورده‌ بودم‌.»

فَلَمَّا حَضَرْتُ بَابَ دَارِهِ اسْتَأْذَنْتُ عَلَیْهِ، فَخَرَجَ خَادِمٌ لَهُ فَقَالَ: مَاحَاجَتُکَ؟!
فَقُلْتُ: السَّلاَمُ عَلَی‌ الشَّرِیفِ.
فَقَالَ: هُوَ قَآئِمٌ فِی‌ مُصَلاَّهُ. فَجَلَسْتُ بِحِذَآءِ بَابِهِ. فَمَا لَبِثْتُ إلاَّ یَسِیرًا إذْ خَرَجَ خَادِمٌ فَقَالَ: ادْخُلْ عَلَی‌ بَرَکَةِ اللَهِ. فَدَخَلْتُ وَ سَلَّمْتُ عَلَیْهِ. فَرَدَّ السَّلاَمَ وَ قَالَ: اجْلِسْ! غَفَرَ اللَهُ لَکَ!


«پس‌ چون‌ به‌ درِ خانة‌ حضرت‌ رسیدم‌، اذن‌ دخول‌ خواستم‌ برای‌ زیارت‌ و دیدار حضرت‌. در اینحال‌ خادمی‌ از حضرت‌ بیرون‌ آمد و گفت‌: چه‌ حاجت‌ داری‌؟!
گفتم‌: سلام‌ کنم‌ بر شریف‌.
خادم‌ گفت‌: او در محلّ نماز خویش‌ به‌ نماز ایستاده‌ است‌. پس‌ من‌ مقابل‌ درِ منزل‌ حضرت‌ نشستم‌. در اینحال‌ فقط‌ به‌ مقدار مختصری‌ درنگ‌ نمودم‌ که‌ خادمی‌ آمد و گفت‌: به‌ درون‌ بیا تو بر برکت‌ خداوندی‌ (که‌ به‌ تو عنایت‌ کند). من‌ داخل‌ شدم‌ و بر حضرت‌ سلام‌ نمودم‌. حضرت‌ سلام‌ مرا پاسخ‌ گفتند و فرمودند: بنشین‌! خداوندت‌ بیامرزد!»
فَجَلَسْتُ، فَأَطْرَقَ مَلِیًّا، ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ، وَ قَالَ: أَبُو مَنْ؟!
قُلْتُ: أَبُو عَبْدِاللَهِ!
قَالَ: ثَبَّتَ اللَهُ کُنْیَتَکَ وَ وَفَّقَکَ یَا أَبَا عَبْدِاللَهِ! مَا مَسْأَلَتُکَ؟!
فَقُلْتُ فِی‌ نَفْسِی‌: لَوْ لَمْ یَکُنْ لِی‌ مِنْ زِیَارَتِهِ وَ التَّسْلِیمِ غَیْرُ هَذَا الدُّعَآءِ لَکَانَ کَثِیرًا.


«پس‌ من‌ نشستم‌، و حضرت‌ قدری‌ به‌ حال‌ تفکّر سر به‌ زیر انداختند و سپس‌ سر خود را بلند نمودند و گفتند: کنیه‌ات‌ چیست‌؟!
گفتم‌: أبوعبدالله‌ (پدر بندة‌ خدا)!
حضرت‌ گفتند: خداوند کنیه‌ات‌ را ثابت‌ گرداند و تو را موفّق‌ بدارد ای‌ أبوعبدالله‌! حاجتت‌ چیست‌؟!
من‌ در این‌ لحظه‌ با خود گفتم‌: اگر برای‌ من‌ از این‌ دیدار و سلامی‌ که‌ بر حضرت‌ کردم‌ غیر از همین‌ دعای‌ حضرت‌ هیچ‌ چیز دگری‌ نباشد، هرآینه‌ بسیار است‌.»
ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ ثُمَّ قَالَ: مَا مَسْأَلَتُکَ؟!
فَقُلْتُ: سَأَلْتُ اللَهَ أَنْ یَعْطِفَ قَلْبَکَ عَلَیَّ، وَ یَرْزُقَنِی‌ مِنْ عِلْمِکَ. وَ أَرْجُو أَنَّ اللَهَ تَعَالَی‌ أَجَابَنِی‌ فِی‌ الشَّرِیفِ مَا سَأَلْتُهُ.
فَقَالَ: یَا أَبَا عَبْدِاللَهِ! لَیْسَ الْعِلْمُ بِالتَّعَلُّمِ؛ إنَّمَا هُوَ نُورٌ یَقَعُ فِی‌ قَلْبِ مَنْ یُرِیدُ اللَهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی‌ أَنْ یَهْدِیَهُ. فَإنْ أَرَدْتَ الْعِلْمَ فَاطْلُبْ أَوَّلاً فِی‌ نَفْسِکَ حَقِیقَةَ الْعُبُودِیَّةِ، وَ اطْلُبِ الْعِلْمَ بِاسْتِعْمَالِهِ، وَ اسْتَفْهِمِ اللَهَ یُفْهِمْکَ!

«سپس‌ حضرت‌ سر خود را بلند نمود و گفت‌: چه‌ میخواهی‌؟!
عرض‌ کردم‌: از خداوند مسألت‌ نمودم‌ تا دلت‌ را بر من‌ منعطف‌ فرماید، و از علمت‌ به‌ من‌ روزی‌ کند. و از خداوند امید دارم‌ که‌ آنچه‌ را که‌ دربارة‌ حضرت‌ شریف‌ تو درخواست‌ نموده‌ام‌ به‌ من‌ عنایت‌ نماید.
حضرت‌ فرمود: ای‌ أبا عبدالله‌! علم‌ به‌ آموختن‌ نیست‌. علم‌ فقط‌ نوری‌ است‌ که‌ در دل‌ کسی‌ که‌ خداوند تبارک‌ و تعالی‌ ارادة‌ هدایت‌ او را نموده‌ است‌ واقع‌ میشود. پس‌ اگر علم‌ میخواهی‌، باید در اوّلین‌ مرحله‌ در نزد خودت‌ حقیقت‌ عبودیّت‌ را بطلبی‌؛ و بواسطة‌ عمل‌ کردن‌ به‌ علم‌، طالب‌ علم‌ باشی‌؛ و از خداوند بپرسی‌ و استفهام‌ نمائی‌ تا خدایت‌ ترا جواب‌ دهد و بفهماند.»
قُلْتُ: یَا شَرِیفُ! فَقَالَ: قُلْ: یَا أَبَا عَبْدِاللَهِ!
قُلْتُ: یَا أَبَا عَبْدِاللَهِ! مَا حَقِیقَةُ الْعُبُودِیَّةِ؟!
قَالَ: ثَلاَثَةُ أَشْیَآءَ: أَنْ لاَ یَرَی‌ الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ فِیمَا خَوَّلَهُ اللَهُ مِلْکًا، لاِنَّ الْعَبِیدَ لاَ یَکُونُ لَهُمْ مِلْکٌ، یَرَوْنَ الْمَالَ مَالَ اللَهِ، یَضَعُونَهُ حَیْثُ أَمَرَهُمُ اللَهُ بِهِ؛ وَ لاَ یُدَبِّرَ الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ تَدْبِیرًا؛ وَ جُمْلَةُ اشْتِغَالِهِ فِیمَا أَمَرَهُ تَعَالَی‌ بِهِ وَ نَهَاهُ عَنْهُ.
فَإذَا لَمْ یَرَ الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ فِیمَا خَوَّلَهُ اللَهُ تَعَالَی‌ مِلْکًا هَانَ عَلَیْهِ الاْءنْفَاقُ فِیمَا أَمَرَهُ اللَهُ تَعَالَی‌ أَنْ یُنْفِقَ فِیهِ؛ وَ إذَا فَوَّضَ الْعَبْدُ تَدْبِیرَ نَفْسِهِ عَلَی‌ مُدَبِّرِهِ هَانَ عَلَیْهِ مَصَآئِبُ الدُّنْیَا؛ وَ إذَا اشْتَغَلَ الْعَبْدُ بِمَا أَمَرَهُ اللَهُ تَعَالَی‌ وَ نَهَاهُ، لاَیَتَفَرَّغُ مِنْهُمَا إلَی‌ الْمِرَآءِ وَ الْمُبَاهَاةِ مَعَ النَّاسِ.
فَإذَا أَکْرَمَ اللَهُ الْعَبْدَ بِهَذِهِ الثَّلاَثَةِ هَانَ عَلَیْهِ الدُّنْیَا، وَ إبْلِیسُ، وَ الْخَلْقُ. وَ لاَ یَطْلُبُ الدُّنْیَا تَکَاثُرًا وَ تَفَاخُرًا، وَ لاَ یَطْلُبُ مَا عِنْدَ النَّاسِ عِزًّا وَ عُلُوًّا، وَ لاَ یَدَعُ أَیَّامَهُ بَاطِلاً.
فَهَذَا أَوَّلُ دَرَجَةِ التُّقَی‌. قَالَ اللَهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی‌:
تِلْکَ الدَّارُ ا لاْ خِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِینَ لاَ یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی‌ الاْرْضِ وَ لاَ فَسَادًا وَ الْعَـقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ.


«گفتم‌: ای‌ شریف‌! گفت‌: بگو: ای‌ پدر بندة‌ خدا ( أبا عبدالله‌ )!
گفتم‌: ای‌ أبا عبدالله‌! حقیقت‌ عبودیّت‌ کدام‌ است‌؟
گفت‌: سه‌ چیز است‌: اینکه‌ بندة‌ خدا برای‌ خودش‌ دربارة‌ آنچه‌ را که‌ خدا به‌ وی‌ سپرده‌ است‌ مِلکیّتی‌ نبیند؛ چرا که‌ بندگان‌ دارای‌ مِلک‌ نمی‌باشند، همة‌ اموال‌ را مال‌ خدا می‌بینند، و در آنجائیکه‌ خداوند ایشان‌ را امر نموده‌ است‌ که‌ بنهند، میگذارند؛
و اینکه‌ بندة‌ خدا برای‌ خودش‌ مصلحت‌ اندیشی‌ و تدبیر نکند؛ و تمام‌ مشغولیّاتش‌ در آن‌ منحصر شود که‌ خداوند او را بدان‌ امر نموده‌ است‌ و یا از آن‌ نهی‌ فرموده‌ است‌.

بنابراین‌، اگر بندة‌ خدا برای‌ خودش‌ مِلکیّتی‌ را در آنچه‌ که‌ خدا به‌ او سپرده‌ است‌ نبیند، انفاق‌ نمودن‌ در آنچه‌ خداوند تعالی‌ بدان‌ امر کرده‌ است‌ بر او آسان‌ می‌شود.
و چون‌ بندة‌ خدا تدبیر امور خود را به‌ مُدبّرش‌ بسپارد، مصائب‌ و مشکلات‌ دنیا بر وی‌ آسان‌ میگردد.
و زمانی‌ که‌ اشتغال‌ ورزد به‌ آنچه‌ را که‌ خداوند به‌ وی‌ امر کرده‌ و نهی‌ نموده‌ است‌، دیگر فراغتی‌ از آن‌ دو امر نمی‌یابد تا مجال‌ و فرصتی‌ برای‌ خودنمائی‌ و فخریّه‌ نمودن‌ با مردم‌ پیدا نماید.

پس‌ چون‌ خداوند، بندة‌ خود را به‌ این‌ سه‌ چیز گرامی‌ بدارد، دنیا و ابلیس‌ و خلائق‌ بر وی‌ سهل‌ و آسان‌ میگردد؛ و دنبال‌ دنیا به‌ جهت‌ زیاده‌اندوزی‌ و فخریّه‌ و مباهات‌ با مردم‌ نمیرود، و آنچه‌ را که‌ از جاه‌ و جلال‌ و منصب‌ و مال‌ در دست‌ مردم‌ می‌نگرد، آنها را به‌ جهت‌ عزّت‌ و علوّ درجة‌ خویشتن‌
طلب‌ نمی‌نماید، و روزهای‌ خود را به‌ بطالت‌ و بیهوده‌ رها نمی‌کند.

و اینست‌ اوّلین‌ پلّه‌ از نردبان‌ تقوی‌. خداوند تبارک‌ و تعالی‌ میفرماید:

آن‌ سرای‌ آخرت‌ را ما قرار میدهیم‌ برای‌ کسانیکه‌ در زمین‌ ارادة‌ بلندمنشی‌ ندارند، و دنبال‌ فَساد نمی‌گردند؛ و تمام‌ مراتبِ پیروزی‌ و سعادت‌ در پایان‌ کار، انحصاراً برای‌ مردمان‌ با تقوی‌ است‌.»

قُلْتُ: یَا أَبَا عَبْدِاللَهِ! أَوْصِنِی‌!
قَالَ: أُوصِیکَ بِتِسْعَةِ أَشْیَآءَ، فَإنَّهَا وَصِیَّتِی‌ لِمُرِیدِی‌ الطَّرِیقِ إلَی‌ اللَهِ تَعَالَی‌، وَ اللَهَ أَسْأَلُ أَنْ یُوَفِّقَکَ لاِسْتِعْمَالِهِ.
ثَلاَثَةٌ مِنْهَا فِی‌ رِیَاضَةِ النَّفْسِ، وَ ثَلاَثَةٌ مِنْهَا فِی‌ الْحِلْمِ، وَ ثَلاَثَةٌ مِنْهَا فِی‌ الْعِلْمِ. فَاحْفَظْهَا، وَ إیَّاکَ وَ التَّهَاوُنَ بِهَا!
قَالَ عُِنْوَانٌ: فَفَرَّغْتُ قَلْبِی‌ لَهُ.


«گفتم‌: ای‌ أباعبدالله‌! به‌ من‌ سفارش‌ و توصیه‌ای‌ فرما!

گفت‌: من‌ تو را به‌ نُه‌ چیز وصیّت‌ و سفارش‌ می‌نمایم‌؛ زیرا که‌ آنها سفارش‌ و وصیّت‌ من‌ است‌ به‌ اراده‌ کنندگان‌ و پویندگان‌ راه‌ خداوند تعالی‌. و از خداوند مسألت‌ می‌نمایم‌ تا ترا در عمل‌ به‌ آنها توفیق‌ مرحمت‌ فرماید.

سه‌ تا از آن‌ نُه‌ امر دربارة‌
تربیت‌ و تأدیب‌ نفس‌ است‌، و سه‌ تا از آنها در بارة‌ حلم‌ و بردباری‌ است‌، و سه‌ تا از آنها دربارة‌ علم‌ و دانش‌ است‌. پس‌ ای‌ عنوان‌ آنها را به‌ خاطرت‌ بسپار، و مبادا در عمل‌ به‌ آنها از تو سستی‌ و تکاهل‌ سر زند!

عنوان‌ گفت‌: من‌ دلم‌ و اندیشه‌ام‌ را فارغ‌ و خالی‌ نمودم‌ تا آنچه‌ را که‌ حضرت‌ میفرماید بگیرم‌ و اخذ کنم‌ و بدان‌ عمل‌ نمایم‌.»

فَقَالَ: أَمَّا اللَوَاتِی‌ فِی‌ الرِّیَاضَةِ: فَإیَّاکَ أَنْ تَأْکُلَ مَا لاَ تَشْتَهِیهِ، فَإنَّهُ یُورِثُ الْحَمَاقَةَ وَ الْبَلَهَ؛ وَ لاَ تَأْکُلْ إلاَّ عِنْدَ الْجُوعِ؛ وَ إذَا أَکَلْتَ فَکُلْ حَلاَلاً وَ سَمِّ اللَهَ وَ اذْکُرْ حَدِیثَ الرَّسُولِ صَلَّی‌ اللَهُ عَلَیْهِ وَ ءَالِهِ:
مَا مَلاَ ءَادَمِیٌّ وِعَآءًا شَرًّا مِنْ بَطْنِهِ؛ فَإنْ کَانَ وَ لاَبُدَّ فَثُلْثٌ لِطَعَامِهِ وَ ثُلْثٌ لِشَرَابِهِ وَ ثُلْثٌ لِنَفَسِهِ.


«پس‌ حضرت‌ فرمود: امّا آن‌ چیزهائی‌ که‌ راجع‌ به‌ تأدیب‌ نفس‌ است‌ آنکه‌: مبادا چیزی‌ را بخوری‌ که‌ بدان‌ اشتها نداری‌، چرا که‌ در انسان‌ ایجاد حماقت‌ و نادانی‌ میکند؛ و چیزی‌ مخور مگر آنگاه‌ که‌ گرسنه‌ باشی‌؛ و چون‌ خواستی‌ چیزی‌ بخوری‌ از حلال‌ بخور و نام‌ خدا را ببر
و به‌ خاطر آور حدیث‌ رسول‌ اکرم‌ صلّی‌ الله‌ علیه‌ و آله‌ را که‌ فرمود:

هیچوقت‌ آدمی‌ ظرفی‌ را بدتر از شکمش‌ پر نکرده‌ است‌. بناءً علیهذا اگر بقدری‌ گرسنه‌ شد که‌ ناچار از تناول‌ غذا گردید، پس‌ به‌ مقدار ثُلث‌ شکم‌ خود را برای‌ طعامش‌ بگذارد، و ثلث‌ آنرا برای‌ آبش‌، و ثلث‌ آنرا برای‌ نفَسش‌.»

وَ أَمَّا اللَوَاتِی‌ فِی‌ الْحِلْمِ: فَمَنْ قَالَ لَکَ: إنْ قُلْتَ وَاحِدَةً سَمِعْتَ عَشْرًا فَقُلْ: إنْ قُلْتَ عَشْرًا لَمْ تَسْمَعْ وَاحِدَةً!
وَ مَنْ شَتَمَکَ فَقُلْ لَهُ: إنْ کُنْتَ صَادِقًا فِیمَا تَقُولُ فَأَسْأَلُ اللَهَ أَنْ یَغْفِرَلِی‌؛ وَ إنْ کُنْتَ کَاذِبًا فِیمَا تَقُولُ فَاللَهَ أَسْأَلُ أَنْ یَغْفِرَ لَکَ.
وَ مَنْ وَعَدَکَ بِالْخَنَی‌ فَعِدْهُ بِالنَّصِیحَةِ وَ الرَّعَآءِ.

«و امّا آن‌ سه‌ چیزی‌ که‌ راجع‌ به‌ بردباری‌ و صبر است‌: پس‌ کسیکه‌ به‌ تو بگوید: اگر یک‌ کلمه‌ بگوئی‌ ده‌ تا می‌شنوی‌ به‌ او بگو: اگر ده‌ کلمه‌ بگوئی‌ یکی‌ هم‌ نمی‌شنوی‌!

و کسیکه‌ ترا شتم‌ و سبّ کند و ناسزا گوید، به‌ وی‌ بگو: اگر در آنچه‌ میگوئی‌ راست‌ میگوئی‌، من‌ از خدا میخواهم‌ تا از من‌ درگذرد؛ و اگر در آنچه‌ میگوئی‌ دروغ‌ میگوئی‌، پس‌ من‌ از خدا میخواهم‌ تا از تو درگذرد.

و اگر کسی‌ تو را بیم‌ دهد که‌ به‌ تو فحش‌ خواهم‌ داد و ناسزا خواهم‌ گفت‌، تو او را مژده‌ بده‌ که‌ من‌ دربارة‌ تو خیرخواه‌ می‌باشم‌ و مراعات‌ تو را می‌نمایم‌.»

وَ أَمَّا اللَوَاتِی‌ فِی‌ الْعِلْمِ: فَاسْأَلِ الْعُلَمَآءَ مَا جَهِلْتَ، وَ إیَّاکَ أَنْ تَسْأَلَهُمْ تَعَنُّتًا وَ تَجْرِبَةً؛ وَ إیَّاکَ أَنْ تَعْمَلَ بِرَأْیِکَ شَیْئًا، وَ خُذْ بِالاِحْتِیاطِ فِی‌ جَمِیعِ مَا تَجِدُ إلَیْهِ سَبِیلاً؛ وَ اهْرُبْ مِنَ الْفُتْیَا هَرَبَکَ مِنَ الاْسَدِ، وَ لاَ تَجْعَلْ رَقَبَتَکَ لِلنَّاسِ جِسْرًا!
قُمْ عَنِّی‌ یَا أَبَا عَبْدِاللَهِ! فَقَدْ نَصَحْتُ لَکَ؛ وَ لاَ تُفْسِدْ عَلَیَّ وِرْدِی‌؛ فَإنِّی‌ امْرُؤٌ ضَنِینٌ بِنَفْسِی‌. وَ السَّلاَمُ عَلَی‌ مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَی‌.


«و امّا آن‌ سه‌ چیزی‌ که‌ راجع‌ به‌ علم‌ است‌: پس‌، از علماء بپرس‌ آنچه‌ را که‌ نمیدانی‌؛ و مبادا چیزی‌ را از آنها بپرسی‌ تا ایشان‌ را به‌ لغزش‌ افکنی‌ و برای‌ آزمایش‌ و امتحان‌ بپرسی‌. و مبادا که‌ از روی‌ رأی‌ خودت‌ به‌ کاری‌ دست‌ زنی‌؛ و در جمیع‌ اموری‌ که‌ راهی‌ به‌ احتیاط‌ و محافظت‌ از وقوع‌ در خلافِ امر داری‌ احتیاط‌ را پیشة‌ خود ساز. و از فتوی‌ دادن‌ بپرهیز همانطور که‌ از شیر درنده‌ فرار میکنی‌؛ و گردن‌ خود را جِسر و پل‌ عبور برای‌ مردم‌ قرار نده‌.

ای‌ پدر بندة‌ خدا (أبا عبدالله‌) دیگر برخیز از نزد من‌! چرا که‌ تحقیقاً برای‌ تو خیر خواهی‌ کردم‌؛ و ذِکر و وِرد مرا بر من‌ فاسد مکن‌، زیرا که‌ من‌ مردی‌ هستم‌ که‌ روی‌ گذشت‌ عمر و ساعات‌ زندگی‌ حساب‌ دارم‌، و نگرانم‌ از آنکه‌ مقداری‌ از آن‌ بیهوده‌ تلف‌ شود. و تمام‌ مراتب‌ سلام‌ و سلامت‌ خداوند برای‌ آن‌ کسی‌ باد که‌ از هدایت‌ پیروی‌ میکند، و متابعت‌ از پیمودن‌ طریق‌ مستقیم‌ می‌نماید.

منبع: خبرآنلاين
 
نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 3 خرداد 1391برچسب:, توسط واحد اخلاق حرفه ای |

 

اسامي دانشجويان به ترتيب نمرات

 

1- فاطمه رجبي

2- مرجان زارعي

3- عاطفه شرفي

4- زهرا محمدي يزدي

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 25 ارديبهشت 1391برچسب:, توسط واحد اخلاق حرفه ای |

 

حكمت حكايتي ز لب دلرباي توست

جان كلام در سخن جانفزاي توست  

اشراق اگر به مدرسه نوري فكنده است

  آن نور، نور شعله چشم‌هاي توست  

دست شفا نجات نبخشد به درد و رنج

داروي درد عشق به دارالشفاي توست

 

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 13 ارديبهشت 1386برچسب:, توسط واحد اخلاق حرفه ای |

self-referral

لطفا براي دانلود پمفلت بر روي تصوير کليک نموده سپس گزينه ريافت فايل را انتخاب نماييد.

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 13 ارديبهشت 1391برچسب:, توسط واحد اخلاق حرفه ای |

قابل توجه دانشجويان عزيز شرکت کننده در المپياد علمي دانشجويي حيطه ي نو آورانه

امتحان مرحله اول از فصل هاي 1-2-4و 5جلد اول کتاب پزشک و ملاحظات اخلاقي
دکتر باقر لاريجاني

زمان امتحان: شنبه 23 ارديبهشت ساعت 14-16

با آرزوي موفقيت

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 11 ارديبهشت 1391برچسب:, توسط واحد اخلاق حرفه ای |

 

اسلايد جلسه اول

لطفا براي دريافت اسلايد روي تصوير کليک نموده سپس گزينه دريافت فايل را انتخاب نماييد.

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 4 ارديبهشت 1391برچسب:, توسط واحد اخلاق حرفه ای |

چهارمين دوره المپياد در دانشگاه علوم پزشكي تبريز برگزار خواهد شد

.

چهارمین المپياد علمي دانشجويان دانشگاههاي علوم پزشکي سراسر کشور در شهريور ماه 1391 در دانشگاه علوم پزشکي تبریز با حيطه ها و موضوعات زير برگزار مي گردد:

حیطه های المپیاد
علوم بالینی: سرطانها (پیشگیری، تشخیص، درمان، پیگیری،مراقبت پرستاری و بازتوانی)
علوم پایه: بیولوژی، آسیب شناسی، اپیدمیولوژی و فارماکولوژی سرطانها
مدیریت: سطح بندی و مدیریت بیماریهای غیر واگیر
نوآورانه: جنبه های اخلاقی تشخیص،درمان، پیگیری،مراقبت و پژوهش در سرطانها

 

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 4 ارديبهشت 1391برچسب:, توسط واحد اخلاق حرفه ای |

 

کدهاي اخلاقي در آموزش لوله گذاري تراشه و رگ گيري به دانشجويان پزشکي

دکتر بهزاد مقصودي

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, توسط واحد اخلاق حرفه ای |

 

                        اخلاق در پژوهش

                   دکتر باقر لاريجاني

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 24 فروردين 1391برچسب:, توسط واحد اخلاق حرفه ای |

 

 

مروري بر قوانين بين المللي و ملي در زمينه اخلاق در پژوهشهاي پزشكي

                                 دکتر حاج ترخاني

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 24 فروردين 1391برچسب:, توسط واحد اخلاق حرفه ای |

       

         کمیته های اخلاق بیمارستانی درکليه بیمارستان هاي دانشگاه علوم پزشکي تهران فعال شد.
         با دستور رئیس محترم دانشگاه از بهمن ماه سال 1390 کمیته های اخلاق بیمارستانی در 26 بیمارستان تابعه دانشگاه فعال شد.
       هدف از فعال سازی این کمیته ها بررسی موارد چالش برانگیز اخلاقی، ارائه خدمات مشاوره ای، بررسی طرح های پژوهشی مغایر با اصول اخلاقی و آموزش اخلاق پزشکی به همه گروههای درگیر در امر سلامت اعم از گیرندگان و ارائه کنندگان خدمات سلامت است.
 
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 24 اسفند 1390برچسب:, توسط واحد اخلاق حرفه ای |

 

 

     دانلود جلد دوم کتاب پزشک و ملاحظات اخلاقي

 

 

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 23 فروردين 1391برچسب:, توسط واحد اخلاق حرفه ای |

 

 

                    دانلود کتاب پزشک و ملاحظات اخلاقي

                         نويسنده: دکتر باقر لاريجاني

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 23 فروردين 1391برچسب:, توسط واحد اخلاق حرفه ای |

 

                « پروردگارا مرا از عشق به حرفه خود و محبت تمام مخلوقات آكنده ساز. قبول مكن كه حرص و طمع و كسب مال و جاه و مقام مرا در انجام دادن حرفه پزشكي تحت تأثير قرار دهد، زيرا دشمنان حقيقت و بشر دوستي ممكن است به سهولت مرا اغفال كنند و مرا از وظيفه شريف نيكي كردن به بندگان دور سازند.
مرا قوت قلب عطا فرما تا هميشه آماده خدمت به مردمان فقير، غني، دوست و دشمن، خوب و بد باشم و به تمام اشخاص كه در نتيجه بيماري رنج ميبرند، به يك نظر بنگرم.
در كنار بستر بيماران و هنگام معاينه آنان فكر من روشن باشد و افكار خارج در آن راه نيابد تا آنچه را كه به تجربه و علم آموخته ام در نظر داشته باشم.
كاري كن كه بيماران به من و هنر من اعتماد داشته باشند تا نصايح و دستورهاي مرا اجرا نمايند.
حقه بازان و شيادان لشكر اقوام و بستگان را، كه هزاران اندرز مي دهند، و مراقبان بيمار را كه به عقيده خودشان همه چيز مي دانند، از بستر بيماران دور كن زيرا مصلحت انديشي و دخالتهاي بي مورد اين اشخاص در اغلب موارد باعث عدم موفقيت پزشك و سبب مرگ بيمار مي گردد.
اگر نادانان مرا شماتت و مسخره كنند كاري كن كه عشق هنر پزشكي مرا مانند زرهي حفظ كند تا بتوانم بدون اعتنا به مقام و شهرت، و سن دشمنانم در حقيقت پايداري كنم.
در مقابلِ بيماران لجوج و خشن به من صبر و ارفاق عطا فرما و كاري كن كه در تمام امور ميانه رو باشم ولي از عشق به علم هيچگاه سيراب نشوم.
اين فكر را كه از عهده هر كاري بر مي آيم از من دور كن. به من اراده، فرصت، و نيرويي عطا فرما كه همواره بر معلومات خود بيفزايم.
من امروز مي توانم در معلومات خود مطالبي را كه تا ديروز بر من مجهول بودند كشف نمايم، زيرا هنر پزشكي دامنه وسيعي دارد و فكر بشر هم همواره جلوتر ميرود».
 
 
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 14 اسفند 1390برچسب:, توسط واحد اخلاق حرفه ای |

 

استاد دانشگاه تورنتو گفت: در حال حاضر دانشجویان در طول تحصیل تنها سه واحد دروس مرتبط با اخلاق پزشکی را می‌گذرانند و این دوره کوتاه پاسخگوی نیاز آنها برای آشنایی با اصول اخلاقی در پزشکی نیست.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) منطقه اصفهان، پرفسور "عبدالعزیز ساشادینا" در دومین کنگره اخلاق پزشکی کشور که به میزبانی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان برگزار شد، با اشاره به اینکه فرهنگ بیمارستان‌ها و مراکز بهداشتی به بی‌دینی شهرت دارد، اظهار کرد: اخلاق فضیلتی است که انسان‌ها می‌توانند کسب کنند و لازمه تمام حرفه‌ها است.
وی با بیان اینکه اخلاق پزشکی با اخلاقیات ارسطویی متفاوت است، افزود: اخلاق پزشکی کمک می کند تا که یک پزشک در سخت ترین شرایط تصمیمی بگیرد که می‌تواند منجر به سرزنش و یا ستایش او شود.
این استاد افتخاری دانشگاه شهید بهشتی تهران با اشاره به اینکه پزشکی هنری است که رابطه مستقیم با مناسبات انسانی دارد، بیان کرد: تمام پزشکان باید بتوانند در شرایط حساس بهترین تصمیم گیری را کنند.
ساشادینا با بیان اینکه مباحث مرتبط با اخلاق پزشکی که هم اکنون در دانشگاه‌های ایران تدریس می‌شود برگرفته از مطالب تدوین شده در کشورهای غربی است، ادامه داد: اسلام دارای فرهنگ غنی است که برمبنای انسان دوستی شکل گرفته اما تاکنون به این فرهنگ غنی توجهی نشده است.
وی اضافه کرد: اخلاق پزشکی باید متناسب با فرهنگ هر کشور باشد.
این استاد دین شناسی و اخلاق دانشگاه تورنتو با اشاره به اینکه دین داری و حقوق افراد باید در مراحل درمان بیماران توسط پزشک مورد توجه قرار گیرد، اذعان کرد: بیماران می‌توانند در مورد سلامت خود تصمیم بگیرند و پزشک ناچار است تمامی مراحل درمان را با رضایت بیمار انجام دهد.
ساشادینا با بیان اینکه اخلاق پزشکی در تمام دنیا تاکید دارد که انسان می‌تواند بدون کمک گرفتن از قدرت وحی برای سلامت خود تصمیم بگیرد، تصریح کرد: بنابراین نظریه اخلاق پزشکی از دین جدا شده اما اسلام معتقد است عقل انسانی در تمام موارد نمی‌تواند با قاطعیت تصمیم گیری کند و نیاز به کمک وحی دارد.
نوشته شده در تاريخ شنبه 6 اسفند 1390برچسب:, توسط واحد اخلاق حرفه ای |

 

به نقل از خبرگزاري مهر:
قدرت الله مومنی، دبیر علمی کنگره اخلاق پزشکی ظهر پنج شنبه 4 اسفند در دومین کنگره سالیانه اخلاق پزشکی کشور اظهارداشت: 
اخلاق پزشکی تنها به معنای بیان صفات اخلاقی پزشک نیست بلکه نوعی آگاهی عمیق پزشک از نظریه‌های اخلاقی پایه است. اخلاق پزشکی یعنی آشنایی با روش به کارگیری اصول اخلاقی مبتنی بر نظریه‌ها در تصمیم‌گیری‌های پزشکی است.
وی بیان داشت: اخلاق پزشکی به این معنا شاخه‌ای از دانش فلسفه است که ارتباط وسیعی با دانش پزشکی دارد.
دبیر علمی کنگره اخلاق پزشکی در نظام سلامت تصریح کرد: جامعه پزشکی باید پیوسته بر اخلاقیات پزشکی فرهنگ‌سازی و کار کند و نه اینکه تنها در سال به برگزاری یک همایش اکتفا کند.
وی افزود: به منظور ایجاد بستر مناسبی برای همگرایی و فضایی برای تبادل نظر پیرامون اخلاق پزشکی این کنگره برگزار شد هر چند هیچگاه با برگزاری چند همایش به اهداف صد درصد نمی‌رسیم.
مومنی به محورهای برگزاری همایش اشاره کرد و ادامه داد: این کنگره بر محور اخلاق پزشکی در بخش آموزش، درمان، پژوهش، بهداشت و مبانی اسلامی اخلاق پزشکی  بنا نهاده شده است و دارای 18 امتیاز بازآموزی برای شرکت‌کنندگان دارد.
وی با اشاره به اینکه این همایش از امروز به مدت سه روز برگزار می‌شود، افزود: بررسی مقایسه‌ای پایه‌های اخلاقیات پزشکی در اندیشه سکولار و معارف اسلامی، بررسی مبانی اخلاق پزشکی از دیدگاه اسلام، اخلاق پزشکی در آموزه‌های قران و استقرار یک نظام اخلاق پزشکی اسلامی در ایران با الگوگیری از سیره و فرمایشات حضرت علی (ع) ازمباحث مطرح شده در نخستین روز از این همایش است.
دبیر علمی کنگره اخلاق پزشکی در نظام سلامت تاکید کرد: عناصر و ساختاربرنامه‌ درست اخلاق پزشکی مبتنی بر تجارب بین‌المللی و تدوین استراتژی‌های توسعه آموزش اخلاق پزشکی در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان از دیگر مباحث مطرح شده در مراسم افتتاحیه این کنگره است.
وی اضافه کرد: ایجاد نقاط کور در دیدگاه حرفه‌ای دانشجویان پزشکی در دوره بالینی و نقش قوانین نانوشته، بازنگری درس اخلاق پزشکی، مقوله‌ای جدی و اثرگذاری در عرصه سلامت، بررسی مقایسه‌ای دو روش آموزشی یادگیری مبتنی بر مسئله، بحث در گروه کوچک و ویژگی‌های یادگيری در رشته پزشکی در راستای حکیم و طبیب شدن از منظر دانشجویان و منابع علمی و موانع استراتژیک در تحقق اخلاق پزشکی،  محوری‌ترین موضوعات این کنگره است.
 

 

نوشته شده در تاريخ شنبه 6 اسفند 1390برچسب:, توسط واحد اخلاق حرفه ای |

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 27 بهمن 1390برچسب:, توسط واحد اخلاق حرفه ای |

 

«پند نامه پزشكي علي بن عباس اهوازی»
 
بنام خداوند بخشنده مهربان
"هرکه بخواهد پزشک دانشمندی گردد باید به پندهای بقراط حکیم که در زمان خود برای پزشکان گفته پیروی نماید. نخستین موعظت آن است که ستایش پروردگار و فرمانبرداری خداوند عزو جل را به جای آرند و پس از آن استادان خود را بزرگ دارند و در خدمت و سپاسگزاری و گرامی داشتن آنان همت گمارند. همچنانکه در حق پدر ومادر خود احترام و نیکی می کنیدو آنان را در دارایی خود شریک می دانید باید در حق استادان نیز چنان کنید. فرزندان استادان را نسبت به خود برادر بدانید وهرکه بخواهد طب بیاموزد و استحقاق آن راداشته باشد بدون اجر و مزد و شرط و امید تلافی به آنها یاد دهید وآنان را به منزله فرزندان خود و معلمینتان بشمارید و مانع شوبد که مردمان پست این علم شریف را فرا گیرند.
پزشک باید در درمان بیماران و حسن تدبیر و معالجه آنان چه با غذا و چه با دارو بکوشد ومنظورش از درمان استفاده و پول پرستی نباشد و بیشتر اجر و ثواب را در مد نظر داشته و هیچ گاه داروی خطرناک به بیمار ندهد و توصيه آن را نیز به بیمار ننماید و مریض را به چنین داروها نه دلالت کند و نه از آن سخنی راند. از تجویز داروهای سقط کننده جنین پرهیز نماید و آنها را به احدی معرفی نکند.
پزشك باید پاک و با کیش و خداپرست و خوش زبان و نیکو روش باشد و از هر ناپاکی و پلیدی و گناه دوری جوید. و با نظر بد به زنان چه بانو و چه کنیز نگاه نکند و به منزل آنان جز برای درمان و معالجه وارد نشود. طبیب باید راز بیماران را محفوظ  دارد و از افشا سر آنها به خودی و بیگانه دوری جوید، چراکه بسیاری از بیماران بیماری خود را از پدر و مادر و کسان خود مستور و مکتوم می دارند ولی آن را به طبیب می گویند (ماننده دردهای رحمی و بواسیر و امثال آنها). پس طبیب باید از خود بیمار در کتمان بیماری بیشتر دقت نماید.
بر پزشک است که در جمیع احوال برآنچه که بقراط حکیم فرموده رفتار نماید و رحیم و پاک چشم و مهربان و خیر رسان و خوش زبان باشد و در درمان بیماران به خصوص مسکینان و فقرا به جد کوشد. در فکر سود و اجر از این دسته نبوده بلکه اگر ممکن شود دارو را از کیسه خود به بيماران بدهد و اگر این کار ممکن نگردد به درمان آنها پرداخته شب و روز به بالینشان حاضر شود. مخصوصا اگر بیماری آنها حاد و تند باشد. چراکه بیماری های حاد زود تغییر و دگرگونی پیدا کند.
برای پزشک شایسته نیست به خوش گذرانی ، تنعم و لهو ولعب مشغول باشد و ملول نگردد بلکه خود را مجبورنماید که هرچه می خواند یاد گیرد وحتی مطالب را در آمد و رفت متذکر شود و آنچه را که محتاج است چه علمي و چه عملي در ذهن خود فراگیرد تاهمیشه محتاج مراجعه  به کتاب نداشته باشد. به علت آنکه گاهی اتفاق افتد کتب را آفت رسد. باید مطالب را در جوانی آموخت به دلیل آنکه نگاهداری و حفظ آنها در این موقع از پیری که مادر فراموشی است آسانتر میباشد.
طالب علم طب باید پیوسته در بیمارستان ها و محل بیماران در خدمت استادان دانشمند و پزشکان حاذق به کارهای بیماران و احوال آنان پردازد تا در مصاحبت و خدمت این استادان و پزشکان زبردست از عوارض و احوال بیماران آنچه که خوانده است یادگرفته از نیکی و بدی فرجام بیماری ها آگاه شود اگر چنین کند در این صناعت به مقامی بلند می رسد.
بنابراین اگر کسی بخواهد طبیبی حاذق وفاضل باشد باید بدین دستورها رفتار کند و این پندها را در گوش داشته به صفات اخلاقی که ذکر شد خوی گیرد و در عمل کردن بدان ها سستی نورزد و کوچک نشمارد. اگر بدین رویه رفتار نمود درمانش در بیماران موثر خواهد گشت و مردم بدو اعتماد نموده و به او خواهند گروید و او نیز به دوستی و ذکر خیر آنان نایل شده واز سوي مردم منتفع خواهدشد. خداوند متعال از همه داناتر است."
 
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 25 بهمن 1390برچسب:, توسط واحد اخلاق حرفه ای |

 

متن کامل pdf  بررسي ميزان رعايت منشور حقوق بيمار از ديدگاه بيماران در              بيمارستان‌هاي آموزشي دانشگاه علوم پزشكي مازندران
 فرهنگ بابامحمودي،  ميثم مفتاحي،  محمد خادملو،  علي حسام‌زاده

 

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 24 بهمن 1390برچسب:, توسط واحد اخلاق حرفه ای |

 

متن کامل pdfبررسي ارتباط درك پرستاران از تنش اخلاقي و فضاي اخلاقي محيط كار در بخش‌هاي منتخب مراكز آموزشي - درماني دانشگاه علوم پزشكي تهران در سال 1388
سودابه جولايي،  حميدرضا جليلي،  فروغ رفيعي،  حميد حقاني

 

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 24 بهمن 1390برچسب:, توسط واحد اخلاق حرفه ای |

 

 

متن کاملpdf     سطح تكامل اخلاقي دانشجويان پرستاري دانشگاه علوم پزشكي تبريز
                       محمد زيرك،  سيما مقدسيان،  فرحناز عبداله‌زاده،  آزاد رحماني
نوشته شده در تاريخ دو شنبه 24 بهمن 1390برچسب:, توسط واحد اخلاق حرفه ای |

  

  متن کامل pdf   بررسي تأثير آموزش اصول اخلاق پرستاري بر حساسيت اخلاقي در تصميم‌گيري              پرستاران بيمارستان‌هاي تأمين اجتماعي استان كرمان سال 1389

    مجيد حسن پور ،  محمدعلي حسيني ،  مسعود فلاحي خشكناب ،  عباس عباس زاده

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 24 بهمن 1390برچسب:, توسط واحد اخلاق حرفه ای |

 

آموزش اخلاق حرفه اي در کارآموزان و کاورزان بخش زنان با شيوه حل مسئله (PBL) و گزارش موارد خطاهاي باليني(P)
الهام مبشري، سپيده بخشنده نصرت، الهام کاشفي، فرانک گلعلي پور، افسانه تابنده، اکرم ثناگو، ليلا جويباري، سيما کلاهدوز، ليلا پاداش
دانشگاه علوم پزشکي گلستان
مقدمه: تربيت نيروي انساني متخلق به اخلاق اسلامي و حرفه اي به عنوان يک هدف محوري در حوزه ي آموزش نقشه جامع ذکر گرديده است و مسئولين آموزشي همواره بر اولويت و اهميت رعايت و ترويج اخلاق حرفه اي توسط کليه دست اندرکاران آموزش علوم پزشکي و دانشجويان و دانش آموختگان تاکيد مي نمايند. هدف از اين مقاله معرفي برنامه آموزش اخلاق حرفه اي در فراگيران بخش زنان به شيوه ي حل مساله با استفاده از گزارش مورد خطاهاي باليني مي باشد.
روش کار: در اين برنامه آموزشي کليه خطاهاي بالين از قبيل مرگ مادر، شکايات پزشکي قانوني مرتبط با بخش زنان، خطاهاي بالين گزارش شده که توسط تيم هاي پرسشگري در تمام سطوح جزييات آن کاملا بررسي شده و به صورت گزارش مورد در دفتر آموزش باليني گروه موجود مي باشد توسط يکي از اعضاي هيئت علمي گروه زنان و برخي گروه هاي مرتبط از قبيل داخلي، جراحي ، نورولوژي، پاتولوژي، به صورت کنفرانس علمي با وسايل کمک آموزشي به کارورزان و کارآموزان داده مي شود و از آنها خواسته مي شود نکات اخلاق حرفه اي پزشکي موجود در گزارش مورد را يافته و يادگيري خود را مطابق هفت مرحله حل مسأله اخلاق حرفه اي پزشکي مديريت نمايند.
نتايج: تمامي دانشجويان شرکت کننده در اين برنامه معتقد بودند که اين فرايند آموزشي باعث، يادگيري صفات و مشخصه پزشک، يادگيري بايد و نبايدهاي اخلاقي، آشنايي با اصول اخلاقي حاکم بر شغل و حرفه خود، رشد اخلاق حرفه اي، برنامه ريزي براي موفقيت در اخلاق حرفه اي  و بررسي چراسيي رعايت نکردن اين اصول مي شود. رشد تعهد کاري و اخلاق حرفه اي، شناسايي دلايل وجود ضعف در رعايت اصول اخلاق حرفه اي و نيز راه کارهاي مقابله با آن نيز از ساير يادگيري ها در اين روش از ديد دانشجويان بوده است.
نتيجه گيري : استفاده از گزارش موارد خطاهاي باليني در آموزش مسايل باليني در آموزش مسايل اخلاق پزشکي امري قابل دسترس و موثر مي باشد. اگرچه آناليز گزارش موارد خطاهاي بالين مي تواند منجر به شناسايي کساني شود که در اين خطا نقش داشته اند.لذا احتمال بروز مشکلات اخلاقي از نظر رازداري و فاش شدن هويت افراد وجود دارد اما با آموزش هوشمندانه اساتيد و هدايت دانشجويان در اين خصوص مي تواند مانع بروز مشکل شود.
واژه هاي کليدي: اخلاق حرفه اي ، خطاهاي بالين، حل مساله، دانشجوي پزشکي
 
 
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 23 بهمن 1390برچسب:, توسط واحد اخلاق حرفه ای |

           مردی با ظاهر و برخوردی موجه با در دست داشتن مدارک پزشکی دختری 21 ساله به درمانگاه مراجعه کرده است. دختر ایشان به لنفومای هوچکین مبتلاست، اما طبق خواسته پدرش به او گفته شده بیماریش خوش خیم است و 100 درصد بهبود خواهد یافت.

پدر از شما می خواهد چیزی از ماهیت بدخیمی و پیش آگهی بیماری, به دخترش گفته نشود. نمی خواهد با گفتن حقیقت روحیه دخترش برای پیگیری درمان از دست رود.
اين case يک چالش اخلاقي است. حقیقت گویی برای حفظ مناسبات با بیمار ضروري استدر اين موقعيت چه مي کنيد؟
 
1.      اطلاعات پزشکی بیمار را با وی در میان می­ گذارید.
2.      به پدر قول می­ دهید که چیزی از پیش آگهی بیماری به دخترش نگویید.
3.      در صورت اصرار بيمار، به او اطلاعات لازم را مي دهيد.
 

                                       شما در اين موقعيت چه مي کنيد؟

 

 

 

                                                     نظر بدهيد

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 20 بهمن 1390برچسب:, توسط واحد اخلاق حرفه ای |

 

مباحث فراواني در اخلاق، به طور كلي، اخلاق رهبريت، مديريت و مناصب ويژه ،به طور خاص، در نهج‌البلاغه مطرح گرديده است. امام علي(ع) ملاك نهايي اخلاق را خدا مي‌داند و به همين دليل توصيه اساسي حضرت، تقوي است. لذا در مواضع مختلف و به طور مكرر به آن تذكر مي‌دهند.
اما مسأله تحقيق حاضر بررسي ملاك نهايي اخلاق نيست، بلكه بحث از مبناي اخلاق حرفه‌اي است.حضرت امير(ع)مبناي ارتباط و رفتار ارتباطي اخلاقي را حفظ و رعايت حقوق مردم دانسته و در مواضع مختلف بر آن تأكيد مي‌ورزند، به گونه‌اي كه جايگاه اجتماعي افراد را به ويژه در مشاغل و مناصب مختلف بر آن استوار مي‌نمايند.
امام علي(ع) مسئوليت‌پذيري فرد را در رفتار ارتباطي نسبت به همه افراد اعم از دوست و دشمن، رفيق و بيگانه، مومن و كافر و حتي با محيط و ساير موجودات را مبتني بر مسوليت در برابر پروردگار مي‌نمايند:اي مردم تقوي پيشه كنيد، زيرا در پيشگاه خداوند مسئول بندگان خدا، شهرها و خانه‌ها و حيوانات هستيد.اين مسئوليت‌پذيري در واقع چيزي جز رعايت حقوق غير نيست.
حضرت در مواضع مختلف به ويژه در نامه‌هاي اداري و دستورالعمل‌هاي حكومتي و مديريتي به بيان دقيق وظايف كارگزاري خود پرداخته‌‌اند كه مبين حقوق مردم و اهميت رعايت آن است. حضرت با هدف ايجاد دستگاه مسئولانه و متعهدانه در كارگزاران خود نسبت به رعايت حقوق مردم و انجام وظيفه، رعايت حقوق مردم را رعايت حقوق الهي معرفي كرده، رضايت الهي را در گرو آن مي‌داند و در مواضع متعدد بيان مي‌كنند كه اين مسئوليت در قبال مردم در واقع، مسئوليت در قبال خداست؛ به اين معنا كه در قيامت نسبت به اداي حقوق مردم از سوي خداوند متعال مورد سئوال قرار خواهيد گرفت.حضرت در نامه به فرماندار مصر (محمد بن ابي‌بكر)پس از توصيه به رفتار با مهرباني و نرمي و رعايت عدالت و تساوي نسبت مردم مي‌فرمايند:خداوند از شما بندگان درباره اعمال كوچك و بزرگ، آشكار و پنهان خواهد پرسيد.
 همچنين حضرت به اشعث بن قيس، فرماندار آذربايجان، در مورد استفاده ناروا از بيت‌المال هشدار داده و بيت‌المال را مال خدا مي‌داند و مي‌فرمايد:همانا پست فرمانداري براي تو وسيله آب و نان نبوده، بلكه امانتي در گردن توست، در دست تو اموالي از ثروت‌هاي خداي بزرگ و عزيز است و تو خزانه‌دار آني.
حضرت در عهدنامه مالك‌اشتر ضمن بيان اينكه خداوند فرمانداري مصر را وسيله‌اي براي آزمون وي قرار داده است، متذكر مي‌شوند كه تضييع حقوق مردم وستم بر بندگان خدا در واقع ستم به خداست و آن را عامل دگرگوني نعمت‌هاي خدا و كيفر الهي معرفي مي‌نمايند: نسبت به خداوند و نسبت به مردمان و ...انصاف به خرج ده كه اگر به انصاف عمل نكني، ستم نموده‌اي و كسي كه بر بندگان خدا ستم كند، خدا به جاي بندگانش دشمن او بود و ...چيزي چون ستمكاري نعمت خدا را دگرگون نمي‌كند و كيفر او را نزديك نمي‌سازد.
حضرت در حالي كه ظلم و ستم فرد به خود را به جهت ارتكاب به معاصي، قابل بخشش توصيف مي‌نمايند، ظلم و ستمگري برخي از بندگان بر برخي ديگر را بدون مجازات ندانسته و قصاص درتضييع حقوق مردم را سخت توصيف نموده‌اند.
بنابراين حضرت رعايت حقوق مردم را رعايت حقوق الهي و بي‌حرمتي و ستم به آن‌ها را بي‌حرمتي و ستم به خدا دانسته‌اند. ايشان در اولين خطبه خود در آغاز خلافت‌شان فرموده‌اند: خدا حرمت مسلمان را بر ديگر حرمت‌‌ها برتري داده و حقوق مسلمانان را با اخلاص و يگانه پرستي پيوند داده ،پس مسلمان كسي است كه مسلمان از دست و زبان او آزاري نبينند.اخلاص و توحيد، ضامن اجرايي حقوق مسلمانان است.اعتقاد به توحيد و خداپرستي خالصانه ما را به رعايت حقوق مسلمين دعوت مي‌نمايد و مانع تضييع حقوق می‌گردد. از عهده حق خدا برآييد با گزاردن آنچه بر شما واجب دانسته و انجام وظيفه‌هايي كه بيان كرده و بر شما نگاشته است.
 و هنگامي كه حضرت ،به تفصيل، به بيان حقوق متقابل مردم (از جمله حقوق متقابل رهبر و مردم)می‌پردازند، صراحتاً اين حقوق را حق الهي دانسته و خداوند را واجب كننده اين حقوق معرفي كرده‌اند.
پس خداي سبحان برخي از حقوق خود را براي بعضي از مردم واجب كرد و آن حقوق را در برابر هم گذاشت.و در ميان حقوق الهي، بزرگ‌ترين حق، حق رهبر بر مردم و حق مردم بر رهبر است، حق واجبي كه خداي سبحان بر هر دو گروه لازم شمرده و ... يكي از واجبات الهي، يكديگر را به اندازه توان نصيحت كردن و ياري دادن به يكديگر است.
رعايت حقوق مردم به مفهوم راضي نمودن مردم نيست و نبايد رعايت حقوق مردم را به مفهوم رضايت مردم تقليل و تحويل كرد؛ زيرا آنچه مبناي اخلاق است، حقوق مردم است و نه صرف رضايت آن‌ها. آنچه ملاك اخلاق است، رضايت الهي است.
حضرت در مواضع مختلف به اين ملاك نهايي تاكيد مي‌كنند كه رضايت الهي با اداي حقوق مردم كسب مي‌شود و نه با راضي كردن آن‌ها.ايشان صراحتاً بر اداي حقوق تاكيد مي‌نمايد و متذكر مي‌شوند كه رضايت يا عدم رضايت مردم مانع اداي حقوق نشود.
نكته بسيار قابل توجه در نهج‌البلاغه، خطبه‌ها و نامه‌هايي است كه بيانگر اهتمام حضرت به آشنا كردن عموم مردم و همچنين افراد كارگزاران و نيروهاي حكومتي خود در مناصب و مشاغل مختلف با حقوق، وظايف و حيطه مسئوليت‌هاست.
از‌آنجا كه در ديدگاه حضرت رعايت حقوق مردمان و اداي آن پس از رضايت الهي بالاترين ارزش‌ها را دارد، از ابتداي برعهده گرفتن خلافت به شناسايي و تبيين آن پرداخته‌اند.تبيين حقوق را از جمله حقوق و رعايت آن‌ها مبسوق به شناسايي آن است. ازاين رو، حضرت صرفاً به فرمان عام و مطلق اداي حقوق اكتفا نكرده‌اند، بلكه به تفصيل و به نحوي دقيق، به تبيين حقوق خود به عنوان زمامدار و رهبر و همچنين تبيين حقوق مردم به عنوان رعايا و مامومين، و وظايف و مسئوليت‌هاي مشاغل و مناصب مختلف و كارگزاران و ماموران حكومتي اقدام كرده‌اند.
مردم مرا بر شما حقي است و شما را بر من حقي، بر من است كه خيرخواهي را از شما دريغ ندارم و حقي را كه از بيت‌المال داريد، بگزارم و شما را تعليم دهم تا نادان نمانيد و آداب آموزم تا بدانيد. اما حق من بر شما اين است كه به بيعت وفا كنيد و در نهان و آشكارا حق خيرخواهي را ادا كنيد و چون شما را بخوانم، بياييد و چون فرمان دهم، بپذيريد و مردم حق دارند كه نصيحت كنند و اعتراض و انتقاد نمايند و فرمانبرداري كنند.
 بنابراين حقوق سياسي، مالي، تربيتي و آموزشي از حقوق مسلم مردم است كه حضرت به تبيين آن‌ها پرداخته، تحقق آن‌ها را در حكومت خود خواستار شده است؛ يعني حضرت در تلاشند كه ضمن آشنايي مردم با حقوق خود، و كارگزاران و مسئولين با وظايف خود، حكومتي را اداره كنند كه در آن حق برپا داشته شود. به دليل تفصيل عبارات حضرت، از نقل آن‌ها خودداري كرده، به ذكر چند نكته مهم اكتفا مي‌شود:
 
§        بيان دقيق حقوق و مشخص نمودن وظايف و مسئوليت‌هاي خود، حقي است بر عهده زمامدار و دستگاه حكومت.
§        حضرت دقيقاً به اين مساله اهتمام مي‌ورزيد و از هر فرصتي براي تبيين حقوق استفاده مي‌كرد، اعم از خطبه‌ها يا نامه‌ها و مكتوبات حكومتي به واليان و ماموران حكومتي.
§        اين حقوق را حقوق افراد، به تنهايي، معرفي نكرده‌اند، بلكه به تبيين حقوقي كه برعهده هر شغل و حرفه و منصبي مي‌آيد، پرداخته‌اند.
§        كل دستگاه حكومت را مسئول در قبال مردم شناخته‌اند و در آنچه فرد به عنوان كارگزار انجام مي‌دهد، ساير كارگزاران از جمله خود را نيز مسئول دانسته‌اند.
§        لذا خود دقيقاً، انجام وظايف ماموران خود را پيگيري كرده، بر اداي حقوق مردم مراقبت نموده و حتي نحوه انجام وظايف را تذكر داده و رعايت اصول اخلاقي در آن را خواستار شده‌اند.
§        به کم‌ترین بي‌توجهي و تضييع حق از سوي كارگزاران خود حساس بوده، خود را مسئول دانسته‌اند و به دنبال احقاق حق بوده‌اند.
§        حقوق را منحصر به حقوق آدميان نكرده، بلكه به حقوق محيط و حتي حيوانات نيز توجه داشته و به تبيين و معرفي آن‌ها پرداخته و بر مراعات آن دقت كرده‌اند.
§        حقوق را منحصر به حقوق حكومت و پيروان آن حكومت نكرده، به بيان حقوق ديگر حكومت‌ها و حتي دشمن نيز پرداخته‌اند. ايشان مي‌فرمايند: دشمن را فريب نده... آن كس كه پشت كرده، نكشيد و آن را كه قدرت دفاع ندارد، آسيب نرسانيد ، مجروحان را به قتل نرسانيد.
 
     برگرفته شده از مقاله مباني اخلاق حرفه اي در نهج البلاغه نوشته سلمان ماهيني 
 

 

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 19 بهمن 1390برچسب:, توسط واحد اخلاق حرفه ای |

 

در آستانه ی سی و سومین سالگرد پیروزی انقلاب و در خطبه های نماز جمعه تهران؛ رهبر معظم انقلاب در بیانات بسیار مهم،تحلیل جامعی از دستاوردهای انقلاب، شرایط منطقه ای و بین المللی ارائه کردند. رهبر معظم انقلاب در خطبه هاي خود ضمن اشاره به نقاط قوت و ضعف مو جود  بيان نمودند: در اين سى و چند سال، زندگى ما تحت تأثير همين خطوط اساسىقرار گرفته است. ما پيشرفتهائى داشتيم، ضعفها و نقصهائى هم داشتيم. پيشرفتهامان رابايد بشناسيم، ضعفهامان را هم بايد بشناسيم. اگر ضعفهاى خودمان را پنهان كنيم،نشناسيم، تجاهل كنيم، اين ضعفها خواهد ماند، نهادينه خواهد شد؛ برطرف نخواهد شد. همه‌ى نقاط قوّت و ضعف را بايد بدانيم.
 ايشان ضمن برشمردن نقاط قوت انقلاب اسلامي يکي از اين نقاط قوت را پيشرفتهاي علمي موجود دانستند:  نقطه‌ى قوّت ديگر، پيشرفت علمى است. عزيزان من! اين پيشرفت علمى را دست‌كمنگيريد. اين پيشرفتها خيلى مهم است. علم، پايه‌ى پيشرفت همه‌جانبه‌ى يك كشور است. اين حديثرا من يك وقتى خواندم: «العلم سلطان»؛ علم، اقتدار است. هر كس ايناقتدار را داشته باشد، ميتواند به همه‌ى مقاصد خود دست پيدا كند. اين مستكبرانجهانى به بركت علمى كه به آن دست پيدا كردند، توانستند به همه‌ى دنيا زور بگويند. البته ما هرگز زور نخواهيم گفت، اما علم براى ما به عنوان يك پيشرفت حتماً لازماست.
 پيشرفتهاى علمى ما در اين مدت سى و چند سال، پيشرفتهاى حيرت‌آورى است. حالافناورى هسته‌اى تصادفاً معروف شده است و همه توجه دارند - هم در كشور، هم در دنيا - ليكن فقط اين نيست؛ فناورى هسته‌اى هست، علوم هوافضا هست، علوم پزشكى هست - خوشبختانه امروز كشور ما حائز رشته‌هاى بسيار مهم و دست‌نيافتنى پزشكى است و كارهاىبزرگ پزشكى در اين كشور انجام ميگيرد - زيست‌فناورى هست، نانوفناورى كه از علومجديد و دانشهاى نوى دنياست، هست؛ سلولهاى بنيادى كه يكى از بزرگترين كارها درعرصه‌ى علم است، هست؛ شبيه‌سازى، ساخت ابررايانه‌ها، فناورى انرژى‌هاى نو،راديوداروهاى مهم و داروهاى ضد سرطان هست؛ و اين فهرست ادامه دارد.
 اينهائى كه من عرض ميكنم، رجزخوانى نيست؛ اين گواهىِ مراكز علمى معتبر دنياست. آنها ميگويند سريع‌ترين رشد علمى در همه‌ى دنيا در اين سالها، در ايران اتفاقافتاده است. اين گزارش سال 2011 است كه ميگويد سريع‌ترين رشد علمى در همه‌ى دنيا درايران اتفاق افتاده است. طبق گزارشى كه مراكز علمى معتبر دنيا داده‌اند، رتبه‌ىعلمى اول منطقه، ايران است. ما اين رتبه‌ى اول علمى را براى سال 1404 در نظرگرفتيم؛ هنوز چهارده سال باقى است. همين سال ميلادىِ گذشته گفتند ايران از لحاظرتبه‌ى علمى در منطقه اول است، در دنيا هفدهم. در سطح دنيا رتبه‌ى علمى كشور ماهفدهم است؛ اينها خيلى مهم است. پس يكى از نقاط قوّت ما، پيشرفت علمى است.
در ادامه ايشان به برخي از نقاط ضعف موجود پرداختند:
 ما البته ضعفهائى هم داريم؛ اين ضعفها را بايستى از بين ببريم...ضعفهاى ما خطرهائى است كه در سر راه ماست و در اين مدت وجود داشته است و بايد بعدهاجلوى اينها را بگيريم. ....
 يكى ديگر از ضعفهاى ما اين است كه ما به موازات علم، به موازات پيشرفتهاى علمى،پيشرفت اخلاقى و تزكيه‌ى اخلاقى و نفسى پيدا نكرده‌ايم؛ اين عقب‌ماندگى است. البتهامروز در مقايسه‌ى با قبل از انقلاب، بمراتب و مراتب بهتر است - در اين هيچ شكىنيست - اما بايد پيشرفت ميكرديم. در علم پيشرفت كرديم، در سياست پيشرفت كرديم؛ بايددر معنويت و در تزكيه‌ى نفس هم پيشرفت ميكرديم. در قرآن هر جا تزكيه و تعليم اززبان پروردگار است، تزكيه مقدم است بر تعليم؛ آن هم تعليم كتاب و حكمت - «يزكّيهم ويعلّمهم الكتاب و الحكمة» فقط يك جا از زبان حضرت ابراهيم، تعليم مقدم است. بنابراين ما از تزكيه‌ى اخلاقى و نفسى غفلت كرديم....
 اين ضعفها را بايستى جبران كنيم. اينهاضعفهائى است كه نميشود از آنها گذشت. هم مسئولين، هم آحاد مردم بايد احساس كنندوظيفه دارند اين ضعفها را برطرف كنند. ان‌شاءللَّه بايد از خداى متعال كمك بخواهيمو اين ضعفها را برطرف كنيم. و البته ميشود برطرف كرد؛ اينها بدون ترديد برطرف‌كردنىاست.
 ايشان در ادامه به راهکارهايي براي برطرف نمودن نقاط ضعف موجود اشاره مي کنند: و در درجه‌ى اول ايجاد احساس مسئوليت‌پذيرى از اساسى‌ترين كارها در اين زمينه معرفي نمودند. غافل نشدن از مسايل و ارزشهاي اصلي بدليل سرگرم شدن به فرعيات، و حفظ اتحاد وهمدلي، از ديگر نکاتي بودند که ايشان به منظور از بين بردن نقاط ضعف مهم دانستند و اشاره کردندکه کسالت ، كم‌كارى و تنبلى، موجب مي گردد که يك انسان ، يكخانواده بلکه يك كشور و يك ملت تباه شود.
و بيان فرمودند: همه بايد كار كنند؛ كار جهادى.
 
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 16 بهمن 1390برچسب:, توسط واحد اخلاق حرفه ای |

 

بر پزشکان لازم است که از پی آمدهای مستقیم اخلاق و رفتار خود با بیماران آگاه باشند. اخلاق نیک و رفتار شایسته آنها، امید، آرامش و اطمینان خاطر به بیمار می بخشد و به او کمک می کند تا هر چه زودتر بهبودی خود را به دست آورد. در مقابل، رفتار نامناسب آنها آثار ناگواری بر روح و جسم بیمار بر جا می گذارد. برای مثال، فرق گذاشتن میان بیماران، احساس سرخوردگی، ناامنی، نگرانی و ترس را در وجود آنها شکل می دهد. ازاین رو، بسیار تأکید می شود که پزشکان بکوشند با همه بیماران اعم از آشنا و غریب، ثروتمند و فقیر و مسلمان و غیر مسلمان، یکسان رفتار کنند.
استادان و مربیان درس اخلاق در دانشگاه ها نیز باید با استفاده از آیه ها، روایت ها، بیان گفتار و کردار بزرگان و یادآوری روش طبیبان و حکیمان برجسته دوره های گذشته و نیز با در اختیار گذاشتن تجربه های ارزشمند خود، در این باره، دانشجویان پزشکی را از مقام و منزلت بیماران آگاه سازند. همچنین ثواب و سعادت نشستن بر بالین بیمار و رسیدگی خالصانه به روح وجسم بیماران را برای آنها تبیین کنند تا از همان نخستین روزهای ادای وظیفه پزشکی خود، رفتار درست و انسانی پزشک با بیمار به طور اصولی شکل بگیرد.
روایت های بسیاری درباره توجه ویژه خداوند به بیماران و سفارش به عیادت کردن از بیماران و برشماری ثواب رسیدگی به آنها، از پیشوایان دینی ما نقل شده است. از جمله این حدیث نبوی است:
در روز قیامت، خداوند متعال بعضی از بندگان را توبیخ و سرزنش می کند
و می فرماید: «بنده من! وقتی بیمار شدم، چرا به عبادت من نیامدی؟» بنده عرض می کند: پروردگارا! تو منزه از آنی که بیمار شوی. خداوند در جواب می فرماید: «برادر مسلمان تو بیمار شد، چرا او را عیادت نکردی؟ به عزت و جلالم سوگند، اگر به عیادت او می رفتی، مرا نزد او می یافتی و نیازهای تو را برآورده می کردم».
از این حدیث درمی یابیم، احترام فرد بیمار تا آن جاست که خداوند، بیماری او را به خود نسبت می دهد و می گوید: من بیمار بودم و به عیادت من نیامدی. در حدیث دیگری درباره ارزشمندی مقام بیمار آمده است: «دعای بیماران در حق عیادت کنندگان، مستجاب است».
پیام متن:
1. رفتار شایسته پزشک با بیمار، آثار مثبت و رفتار ناشایست پزشک با بیمار، آثار منفی بر جسم و روح او می گذارد.
2. با بیمار باید محترمانه رفتار کرد؛ زیرا خداوند، حفظ حرمت بیمار را همانند حفظ حرمت خود می داند.
پدید آورنده : صغری ممبینی
نوشته شده در تاريخ شنبه 15 بهمن 1390برچسب:, توسط واحد اخلاق حرفه ای |

مباني نظري اخلاق پزشکي

براي دانلود اسلايد بر روي تصوير کليک نموده سپس دريافت فايل را انتخاب نماييد

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 12 بهمن 1390برچسب:, توسط واحد اخلاق حرفه ای |

مباني اخلاق پزشکي اسلامي

براي دانلود اسلايد بر روي تصوير کليک نموده سپس دريافت فايل را انتخاب نماييد

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 12 بهمن 1390برچسب:, توسط واحد اخلاق حرفه ای |

چالش های اخلاقی nanomedicine

براي دانلود اسلايد بر روي تصوير کليک نموده سپس دريافت فايل را انتخاب نماييد

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 12 بهمن 1390برچسب:, توسط واحد اخلاق حرفه ای |

غفلت

براي دانلود اسلايد بر روي تصوير کليک نموده سپس دريافت فايل را انتخاب نماييد

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 12 بهمن 1390برچسب:, توسط واحد اخلاق حرفه ای |

 جايگاه پزشکان مسلمان در جهاني شدن اخلاق پزشکي

براي دانلود اسلايد بر روي تصوير کليک نموده سپس دريافت فايل را انتخاب نماييد

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 12 بهمن 1390برچسب:, توسط واحد اخلاق حرفه ای |

رابطه پزشک - بيمار

براي دانلود اسلايد بر روي تصوير کليک نموده سپس دريافت فايل را انتخاب نماييد

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 12 بهمن 1390برچسب:, توسط واحد اخلاق حرفه ای |

 

کارآزمايي باليني

براي دانلود اين اسلايد بر روي تصوير کليک کرده سپس دريافت فايل را انتخاب نماييد

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 12 بهمن 1390برچسب:, توسط واحد اخلاق حرفه ای |

اخلاق در آموزش پزشکي

براي دانلود اين اسلايد بر روي تصوير کليک نماييد و سپس دريافت فايل را انتخاب نماييد.

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 12 بهمن 1390برچسب:, توسط واحد اخلاق حرفه ای |

 

منشور حقوق بيمار
 
1- بيمار حق دارد در اسرع وقت درمان و مراقبت مطلوب موثر و همراه با احترام كامل را بدون توجه به عوامل نژادي ، فرهنگي و مذهبي از گروه درمان انتظار داشته باشد .
2- بيمار حق دارد محل بستري ، پزشك ، پرستار و ساير اعضاي گروه معالج خود را در صورت تمايل بشناسد.
3- بيمار حق دارد در خصوص مراحل تشخيص، درمان و سير پيشرفت بيماري خود اطلاعات ضروري را شخصاً و يا در صورت مايل از طريق يكي از بستگان از پزشك معالج درخواست نمايد . به طوري كه در فوريت هاي پزشكي اين امر نبايد منجر به تاخير در ادامه درمان و يا تهديد جاني بيماري گردد.
4- بيمار حق دارد قبل از معاينات و يا اجراي درمان، اطلاعات ضروري در خصوص عوارض احتمالي و يا كاربرد ساير روش ها را در حد درك خود از پزشك معالج دريافت و در انتخاب ؟؟ نهايي درمان مشاركت نمايد .
5- بيمار حق دارد در صورت تمايل شخصي و عدم تهديد سلامتي آحاد جامعه طبق موازين قانوني رضايت شخصي خود از خاتمه درمان را اعلام و يا به ديگر مراكز درماني مراجعه نمايد .
6- بيمار حق دارد جهت حفظ حريم شخصي خود از محرمانه ماندن محتواي پرونده پزشكي، نتايج معاينات و مشاوره هاي باليني جز در مواردي كه بر اساس وظايف قانوني از گروه معالج اعلام صورت مي گيرد، اطمينان حاصل نمايد.
 7- بيمار حق دارد از رازي داري پزشك و ديگر اعضاي تيم معالج خود ؟؟ به طور باليني افرادي كه مستقيماً بر روند درمان شركت ندارند، موكول به كسب اجازه بيمار خواهد بود.
8- بيمار حق دارد از دسترسي به پزشك معالج و ديگر اعضاي اصلي گروه معالج در طول مدت بستري انتقال و پس از ترخيص اطمينان حاصل نمايد.
 
منشورحقوق بيمار در ايران
 
بينش و ارزش
يكايك افراد جامعه متعهد به حفظ و احترام به كرامت انسان ها مي باشند.اين امر در شرايط بيماري از اهميت ويژه اي برخوردار است. بر اساس قانون اساسي توجه به كرامت والاي انساني از اصول پايه نظام جمهوري اسلامي بوده ، دولت موظف است خدمات بهداشتي‌ - درماني را براي يكايك افراد كشور تأمين كند. بر اين اساس ارائه خدمات سلامت بايد عادلانه و مبتني بر احترام به حقوق و رعايت كرامت انساني بيماران صورت پذيرد.
اين منشور با توجه به ارزشهاي والاي انساني و مبتني بر فرهنگ اسلامي و ايراني و بر پايه برابري كرامت ذاتي تمامي گيرندگان خدمات سلامت و با هدف حفظ ، ارتقا و تحكيم رابطه انساني ميان ارائه كنندگان و گيرندگان خدمات سلامت تنظيم شده است.
 
حقوق بيمار
1-دريافت مطلوب خدمات سلامت حق بيمار است.
-ارائه خدمات سلامت بايد:
1-1)شايسته شان و منزلت انسان و با احترام به ارزش‌ها، اعتقادات فرهنگي و مذهبي باشد ؛
2-1)بر پايه‌ي صداقت، انصاف،ادب و همراه با مهرباني باشد ؛
3-1)فارغ از هرگونه تبعيض از جمله قومي، فرهنگي، مذهبي، نوع بيماري و جنسيتي باشد ؛
4-1)بر اساس دانش روز باشد ؛
5-1)مبتني بر برتري منافع بيمار باشد ؛
6-1)در مورد توزيع منابع سلامت مبتني بر عدالت و اولويت هاي درماني بيماران‌ باشد ؛
7-1)مبتني بر هماهنگي اركان مراقبت اعم از پيشگيري، تشخيص، درمان و توانبخشي باشد ؛
8-1)به همراه تامين كليه امكانات رفاهي پايه و ضروري و به دور از تحميل درد و رنج و محدوديت‌هاي غيرضروري باشد ؛
9-1)توجه ويژه‌اي به حقوق گروه‌هاي آسيب‌پذير جامعه از جمله كودكان،زنان باردار، سالمندان، بيماران رواني، زندانيان، معلولان ذهني و جسمي و افراد بدون سرپرست داشته باشد ؛
10-1)در سريع‌ترين زمان ممكن و با احترام به وقت بيمار باشد ؛
11-1)با در نظر گرفتن متغيرهايي چون زبان، سن و جنس گيرندگان خدمت باشد ؛
12-1)در مراقبت‌هاي ضروري و فوري (اورژانس)، بدون توجه به تأمين هزينه‌ي آن صورت گيرد. در موارد غيرفوري(الكتيو) بر اساس ضوابط تعريف شده باشد ؛
13-1)در مراقبت‌هاي ضروري و فوري (اورژانس)، در صورتي كه ارائه خدمات مناسب ممكن نباشد، لازم است پس از ارائه‌ي خدمات ضروري و توضيحات لازم، زمينه انتقال بيمار به واحد مجهز فراهم گردد؛
14-1)در مراحل پاياني حيات كه وضعيت بيماري غير قابل برگشت و مرگ بيمار قريب الوقوع مي باشد با هدف حفظ آسايش وي ارائه گردد. منظور از آسايش كاهش درد و رنج بيمار، توجه به نيازهاي رواني، اجتماعي، معنوي و عاطفي وي و خانواده‌اش در زمان احتضار مي‌باشد. بيماردر حال احتضار حق دارد در آخرين لحظات زندگي خويش با فردي كه مي‌خواهد همراه گردد.
2-اطلاعات بايد به نحو مطلوب و به ميزان كافي در اختيار بيمار قرار گيرد.
1-2)محتواي اطلاعات بايد شامل موارد ذيل باشد:
1-2-2)مفاد منشور حقوق بيمار در زمان پذيرش ؛
2-1-2)ضوابط و هزينه‌هاي قابل پيش بيني بيمارستان اعم از خدمات درماني و غير درماني و ضوابط بيمه و معرفي سيستم هاي حمايتي در زمان پذيرش ؛
3-1-2)نام، مسؤوليت و رتبه‌ي حرفه‌اي اعضاي گروه پزشكي مسئول ارائه مراقبت از جمله پزشك، پرستار و دانشجو و ارتباط حرفه‌اي آن‌ها با يكديگر؛
4-1-2)روش‌هاي تشخيصي و درماني و نقاط ضعف و قوت هر روش و عوارض احتمالي آن ، تشخيص بيماري، پيش آگهي و عوارض آن و نيز كليه‌ي اطلاعات تأثير‌گذار در روند تصميم‌گيري بيمار ؛
5-1-2)نحوه‌ي دسترسي به پزشك معالج و اعضاي اصلي گروه پزشكي در طول درمان ؛
6-1-2)كليه‌ي اقداماتي كه ماهيت پژوهشي دارند.
7-1-2)ارائه آموزش‌هاي ضروري براي استمرار درمان ؛
2-2نحوه‌ي ارائه اطلاعات بايد به صورت ذيل باشد :
1-2-2)اطلاعات بايد در زمان مناسب و متناسب با شرايط بيمار از جمله اضطراب و درد و ويژگي‌هاي فردي وي از جمله زبان، تحصيلات و توان درك در اختيار وي قرار گيرد، مگر اين‌كه:
- تأخير در شروع درمان به واسطه‌ي ارائه‌ي اطلاعات فوق سبب آسيب به بيمار گردد؛ (در اين صورت انتقال اطلاعات پس از اقدام ضروري، در اولين زمان مناسب بايد انجام شود.)
- بيمار علي‌رغم اطلاع از حق دريافت اطلاعات، از اين امر امتناع نمايد كه در اين صورت بايد خواست بيمار محترم شمرده شود، مگر اين‌كه عدم اطلاع بيمار، وي يا سايرين را در معرض خطر جدي قرار دهد ؛
2-2-2)بيمار مي‌تواند به كليه‌ي اطلاعات ثبت‌شده در پرونده‌ي باليني خود دسترسي داشته باشد و تصوير آن ‌را دريافت نموده و تصحيح اشتباهات مندرج در آن را درخواست نمايد.
3- حق انتخاب و تصميم‌گيري آزادانه بيمار در دريافت خدمات سلامت بايد محترم شمرده شود.
1-3)محدوده انتخاب و تصميم‌گيري درباره موارد ذيل مي‌باشد:
1-1-3)انتخاب پزشك معالج و مركز ارائه‌كننده‌ي خدمات سلامت در چارچوب ضوابط ؛
2-1-3)انتخاب و نظر خواهي از پزشك دوم به عنوان مشاور ؛
3-1-3) شركت يا عدم شركت درهر گونه پژوهش، با اطمينان از اينكه تصميم‌گيري وي تأثيري در تداوم و نحوه دريافت خدمات سلامت نخواهد داشت ؛
4-1-3)قبول يا رد درمان هاي پيشنهادي پس از آگاهي از عوارض احتمالي ناشي از پذيرش يا رد آن مگر در موارد خودكشي يا مواردي كه امتناع از درمان شخص ديگري را در معرض خطر جدي قرار مي‌دهد؛
5-1-3)اعلام نظر قبلي بيمار در مورد اقدامات درماني آتي در زماني كه بيمار واجد ظرفيت تصميم‌گيري مي‌باشد ثبت و به‌عنوان راهنماي اقدامات پزشكي در زمان فقدان ظرفيت تصميم‌گيري وي با رعايت موازين قانوني مد نظر ارائه كنندگان خدمات سلامت و تصميم‌گيرنده جايگزين بيمار قرار گيرد.
2-3)شرايط انتخاب و تصميم‌گيري شامل موارد ذيل مي‌باشد:
1-2-3)انتخاب و تصميم‌گيري بيمار بايد آزادانه و آگاهانه ، مبتني بر دريافت اطلاعات كافي و جامع (مذكور در بند دوم) باشد ؛
2-2-3)پس از ارائه اطلاعات، زمان لازم و كافي به بيمار جهت تصميم‌گيري و انتخاب داده شود.
4-ارائه خدمات سلامت بايد مبتني بر احترام به حريم خصوصي بيمار(حق خلوت) و رعايت اصل رازداري باشد.
1-4)رعايت اصل رازداري راجع به كليه‌ي اطلاعات مربوط به بيمار الزامي است مگر در مواردي كه قانون آن را استثنا كرده باشد ؛
2-4)در كليه‌ي مراحل مراقبت اعم از تشخيصي و درماني بايد به حريم خصوصي بيمار احترام گذاشته شود. ضروري است بدين منظوركليه‌ي امكانات لازم جهت تضمين حريم خصوصي بيمار فراهم گردد؛
3-4)فقط بيمار و گروه درماني و افراد مجاز از طرف بيمار و افرادي كه به حكم قانون مجاز تلقي مي‌شوند ميتوانند به اطلاعات دسترسي داشته باشند؛
4-4)بيمار حق دارد در مراحل تشخيصي از جمله معاينات، فرد معتمد خود را همراه داشته باشد. همراهي يكي از والدين كودك در تمام مراحل درمان حق كودك مي باشد مگر اينكه اين امر بر خلاف ضرورت‌هاي پزشكي باشد.
5-دسترسي به نظام كارآمد رسيدگي به شكايات حق بيمار است.
1-5) هر بيمار حق دارد در صورت ادعاي نقض حقوق خود كه موضوع اين منشور است، بدون اختلال در كيفيت دريافت خدمات سلامت به مقامات ذي صلاح شكايت نمايد ؛
2-5)بيماران حق دارند از نحوه رسيدگي و نتايج شكايت خود آگاه شوند ؛
3-5)خسارت ناشي از خطاي ارائه كنندگان خدمات سلامت بايد پس از رسيدگي و اثبات مطابق مقررات در كوتاه‌ترين زمان ممكن جبران شود.
در اجراي مفاد اين منشور در صورتي كه بيمار به هر دليلي فاقد ظرفيت تصميم‌گيري باشد، اعمال كليه‌ي حقوق بيمار- مذكور در اين منشور- بر عهده‌ي تصميم‌گيرنده‌ي قانوني جايگزين خواهد بود. البته چنان‌چه تصميم‌گيرنده‌ي جايگزين بر خلاف نظر پزشك، مانع درمان بيمار شود، پزشك مي‌تواند از طريق مراجع ذيربط درخواست تجديد نظر در تصميم‌گيري را بنمايد.
چنان‌چه بيماري كه فاقد ظرفيت كافي براي تصميم‌گيري است، اما ميتواند در بخشي از روند درمان معقولانه تصميم بگيرد، بايد تصميم او محترم شمرده شود
 
نوشته شده در تاريخ دو شنبه 10 بهمن 1390برچسب:, توسط واحد اخلاق حرفه ای |

 

آيين اخلاق پرستاري در جمهوري اسلامي ايران
 مقدمه
ارزش ها
راهنماهاي اخلاقي
1- پرستار و جامعه
2-پرستار  و تعهد حرفه‌اي
3- پرستار و ارائه خدمات باليني
4- پرستار و همكاران تيم درماني
5- پرستار، آموزش و پژوهش
 
مقدمه
پيشرفتهاي حوزه دانش و فناوري در مراقبت‌هاي بهداشتي، چالش‌هاي عمده‌اي را پيش روي پرستاران قرار داده است. تمامي پرستاران، صرف‌نظر از تخصص خود، در فعاليت‌هاي کاري خود با چالش‌هاي اخلاقي مواجه شده،  براي تصميم‌گيري در نقش‌هاي سنتي و جديد خود نيازمند دانش فردي و مشاوره گروهي هستند. همگان بر اين توافق هستند كه برخورداري از حساسيت‌هاي اخلاقي يكي از ملزومات عملكرد پرستاران است. مسؤليت‌هاي اخلاقي پرستاران در عملكرد و مراقبت مستلزم اين است كه ايشان از باورهاي خود مطلع بوده، همچنين مباني و اصول تحليل اخلاقي و تصميم گيري به صورت منسجم؛ تدوين شده و در دسترس باشند. آيين‌ها (يا کدها)ي اخلاقي راهنما‌هاي نظام‌مندي براي شكل دهي رفتار اخلاقي است. . از سوي ديگر، چالش‌هايي كه هر پرستار با آن روبه‌رو است از فرهنگي به فرهنگ ديگر متفاوت خواهد بود.آيين اخلاق در پرستاري به‌طور مستقيم بر عملكرد پرستار در مراقبت از بيمار تمركز دارد . واقعيت اين است كه در انجام هريک از وظائف پرستاري، ممکن است مقولات بحث برانگيز اخلاقي  ايجاد شود.
در جامعه ما با فرهنگ والاي ايراني اسلامي، پرستاري بيمار عبادت محسوب مي شود. آيات و احايث متعددي بر ارزش والاي مراقبت از بيماران  تاکيد دارند که تجلي آن در حرفه‌ي پرستاري است.  نامگذاري روز ولادت حضرت زينب(س) به عنوان روز پرستار افتخاري بزرگ براي اين قشر ارزشمند است كه بر جايگاه والاي آنان صحّه مي‌گذارد. هرچند اصول کلي و ارزشهاي انساني حاکم بر حرفه پرستاري مورد تأييد اسلام است اما با توجه به ظرايف خاص اخلاقي و معنوي که در اخلاق اسلامي مشهود است، موارد ذيل  به عنوان مباني ارزشي اسلامي-ايراني در حرفه پرستاري، قابل استناد است:
       بنا به آيات کريمه قرآن مرض و شفاء در دست پروردگار متعال است و لذا پرستار در تمام شرايط وظايف محوله را با توکل و استعانت از ذات باريتعالي به انجام مي‌رساند. 
       همه انسانها از شأن و کرامت والاي انساني برخوردارند و لازم است در هر حالتي مورد احترام قرار گيرند ولي بيمار و يا فرد سالمي که نيازي در رابطه با سلامت خود دارد، شايسته توجه و احترام ويژه اي است. لذا تمامي بيماران، بدون درنظر گرفتن وضعيت اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي، توسط پرستار مورد احترام و حمايت روحي_رواني قرار مي‌گيرند.
       حفظ حيات هر انسان در هر جايگاه و موقعيتي که باشد وظيفه هر مسلماني است ولي پرستار بواسطه تقبل مسئوليتي ويژه، در قبال نفس وجان بيمار مسئول خواهد بود. لازم است آيه شريفه (سوره مائده/32) همواره مدنظر باشد که نجات جان يک انسان را برابر با احياء تمام انسانها دانسته است.
       تقويت روحي و معنوي بيمار از منظر اسلام در بهبود او تأثير گذار است. لذا وظيفه اخلاقي پرستار است که بيمار را دلداري داده و زمينه را براي پذيرش همراه با طيب نفس بيماري فراهم کند.
در زمان معاصر و در دوره هشت ساله جنگ تحميلي، كشور ما شاهد ايثار و فداكاري عظيم پرستاران در دفاع از كيان ميهن اسلامي بوده است كه الگوها و  اسطوره هاي اين دوران مي‌توانند الهام بخش ارزش‌هاي والاي اخلاق پرستاري باشند. 
تدوين راهنماي کشوري اخلاق در پژوهش (کدهاي 26گانه) در سال 1378 و راهنماهاي اختصاصي اخلاق در پژوهش (1384) و منشور جامع حقوق بيمار (1388)  نمونه‌هايي از اسناد اخلاقي مبتني بر فرهنگ ايراني و اسلامي هستند.اين آيين در راستاي تکميل مجموعه‌ي آيين‌ها و راهنماهاي اخلاقي مرتبط با حوزه‌ي سلامت در جمهوري اسلامي ايران تدوين شده است.
مخاطبان اين آيين عبارت از تمامي شاغلين حرفه‌ي پرستاري در حوزه‌هاي خدمات آموزشي، پژوهشي، مديرتي، بهداشتي و باليني، در تمامي رده‌ها، مي‌باشد.
اين آيين در فواصل زماني مقتضي، مورد تجديدنظر و به‌روز رساني قرار خواهد گرفت. همچنين بايد در برنامه‌هاي آموزشي و بازآموزي پرستاران – در تمامي رده‌هاي تحصيلي و آموزشي – گنجانده شود.
 
 ارزش ها
پرستاران مسووليت دارند در حيطه شغلي خود بر مبناي ارزش هاي حرفه اي تصميم گيري و فعاليت كنند. ارزش ها مفاهيمي هستند که ذاتأ ارزشمندند و توسط فرد يا جامعه مبنا و ملاک درستي و نادرستي اعمال قرار مي گيرند. در حرفه پرستاري نيز، با توجه به جايگاه والاي آن، ارزش هاي حرفه اي توسط انجمن ها و سازمان هاي حرفه‌اي معين شده اند. در كشور ما تعاليم دين مبين اسلام، و نيز قانون اساسي در بسياري از موارد، حدود و مرزهاي عمل را معين مي‌نمايند. ارزش‌هاي اخلاقي در عين انطباق با مباني ديني، فراملّي و جهان شمول هستند. مهم‌ترين ارزش هايي که در حرفه پرستاري بايد مورد لحاظ قرار گيرد عبارتند از:
 
1.     احترام به مددجو/ بيمار و حفظ شأن و کرامت انساني
2.     نوعدوستي و همدلي
3.     پايبندي به تعهدات حرفه اي
4.     پاسخگويي ، مسووليت پذيري و وجدان کاري
5.     عدالت در خدمت رساني
6.     تعهد به صداقت و وفاداري
7.     حفظ حريم خصوصي بيماران و تعهد به رازداري و امانتداري
8.     ارتقاء صلاحيت علمي و عملي به طور مداوم
9.     ارتقا آگاهي از مقررات حرفه اي و دستورالعمل هاي اخلاقي و رعايت آن ها
10.  احترام متقابل با ساير ارائه‌دهندگان مراقبت سلامت و برقراري ارتباط مناسب با آنان
11.   احترام به استقلال فردي مددجو/بيمار
12.   شفقت و مهرباني
 

راهنماهاي اخلاقي
 
1- پرستار و جامعه
پرستار بايد:
1. در جهت ارتقاي سلامت جامعه، پيشگيري از بيماري ها، اعاده سلامت و کاهش درد و رنج، کوشش کند و آن را رسالت اصلي خود بداند.
2. مراقبت پرستاري را  صرفنظر از نژاد، مليت، مذهب، فرهنگ، جنس، سن، وضعيت اقتصادي-اجتماعي، مسائل سياسي، بيماري جسمي يا روحي-رواني يا هر عامل ديگري ارائه دهد و در جهت حذف بي عدالتي و نابرابري در جامعه بکوشد.
3. مراقبت هاي پرستاري را  با رعايت احترام به حقوق انساني و تا حد امكان با در نظر گرفتن ارزش ها، آداب و رسوم اجتماعي، فرهنگي و اعتقادات ديني مددجو/بيمار ارايه دهد.
4. به جامعه در زمينه هاي ارتقاي سلامتي و پيشگيري از بيماري ها آموزش دهد و اين را از مهم ترين مسووليت هاي خود بداند.  مراقبت پرستاري و آموزش استاندارد بايد متناسب با فرهنگ، باورها، ارزش‌ها و نيازهاي افراد ارايه شود.
5.  به چالش ها و مسايل اخلاقي در محيط جامعه و محيط کار که قداست حرفه پرستاري را مخدوش مي كند توجه و حساسيت داشته، در مواقع لازم راه حل و پاسخ مناسب را پيشنهاد دهد.
6.  ضمن همکاري و هماهنگي با ساير افراد، گروه ها و نهادهاي اجتماعي جهت برطرف کردن نيازهاي اجتماعي  و رفع مسايل اخلاقي مطرح در حيطه مراقبت هاي سلامت تلاش كند.
7.  به گروه ها و افراد آسيب پذير از قبيل کودکان، سالمندان، افراد دچار ناتواني  و معلوليت هاي جسمي، بيماران رواني و مانند آن ها توجه ويژه کند. 
8.  ضمن توجه به سلامت در سطح محلي، در راستاي حصول اهداف سلامت در سطح ملي و جهاني نيز تلاش و همکاري كند.
9. در بحران ها و حوادث طبيعي همچون جنگ، زلزله، سيل، همه گيري بيماري ها و مانند آن ها مسووليت ها و وظايف خود را با درنظر گرفتن احتياطات لازم انجام دهد.
 
2- پرستار  و تعهد حرفه‌اي
پرستار بايد:
1. هنگام اجراي مداخلات پرستاري و تصميم گيري هاي باليني، مسووليت هاي اخلاقي را همانند مسووليت هاي حقوقي و حرفه اي در نظر بگيرد. 
2.در حد وظايف و اختيارات خود، در جهت فراهم آوردن محيطي امن و سالم براي مددجو/بيمار کوشا باشد.
3. با حضور به موقع، انجام وظايف حرفه اي به نحو احسن، و ثبت دقيق و کامل مراقبت هاي انجام شده، امنيت مددجو/بيمار را تأمين کند.
4.  براساس استانداردهاي حرفه اي حاصل از نتايج تحقيقات معتبر و شواهد موجود، بهترين مراقبت را به مددجو/بيمار ارايه دهد.
5. تمامي مداخلات پرستاري را با حفظ عزت و احترام مددجو/ بيمار و خانواده‌ي او انجام دهد.
6. حداکثر کوشش خود را براي حفظ اسرار بيمار، رعايت حريم خصوصي او، احترام به استقلال فردي و کسب رضايت آگاهانه، به عمل آورد.
7.  با شناسايي و گزارش خطاهاي حرفه اي همکاران تيم درماني از بروز صدمات احتمالي به مددجو/ بيمار پيش گيري کند.
8.  در صورت خطا در مداخلات پرستاري، صادقانه به مددجو/ بيمار توضيح داده، در هر شرايطي راستگويي و انصاف را سر لوحه کارخود قرار دهد.
9.توانايي هاي جسمي، رواني، اجتماعي و معنوي خود را حفظ كند و ارتقا دهد.
10. در جهت حفظ صلاحيت حرفه اي، دانش و مهارت‌هاي خود را به روز نگه دارد.
11.توانمندي و دانش كافي براي مراقبت مؤثر و ايمن، بدون نظارت مستقيم را داشته، در برابر اقدامات خود پاسخگو باشد.
12. به گونه اي عمل كند كه اعتبار و حيثيت حرفه‌ اش زير سؤال نرود.
13.توجه داشته باشد كه از نام و موقعيت وي جهت تبليغ تجاري محصولات استفاده نشود.
14. از پذيرش هرگونه هديه يا امتيازي از مددجو/بيمار يا بستگان وي، كه ممكن است موجب معذوراتي در حال يا آينده شود پرهيز كند.
 
3- پرستار و ارائه خدمات باليني
پرستار بايد:
1. خود را با ذكر نام، عنوان و نقش حرفه‌اي به مددجو/ بيمار معرفي كند.
2.ارايه مداخلات پرستاري را با احترام کامل به مددجو/بيمار و حفظ شان وي انجام دهد.
3.خواسته‌هاي مددجو/بيمار را صرفنظر از سن، جنس، نژاد، موقعيت، وضعيت اقتصادي، سبك زندگي، فرهنگ، مذهب، باورهاي سياسي و توانايي جسمي او، مورد توجه و ملاحظه قرار دهد.
4.مراقبت‌ها را مبتني بر دانش روز و قضاوت صحيح پرستاري انجام دهد.
5. ارتباطي همراه با ملاطفت در رفتار و کلام داشته باشد، به نحوي که با جلب اعتماد مددجو/ بيمار بتواند نيازها و نگراني هاي بيمار را دريابد.
6.قبل از انجام هرگونه مداخلات پرستاري، رضايت آگاهانه‌ي بيمار يا سرپرست قانوني وي را جلب كند. در همين راستا اطلاعات كافي در مورد اقدامات پرستاري را در اختيار بيمار قرار دهد تا بيمار امكان قبول يا رد آگاهانه خدمات مراقبتي را داشته باشد.
7. هنگام ارايه يك محصول جديد يا بكارگيري آن در بالين،  آگاهي كامل از خطرات احتمالي آن وسيله داشته باشد و همچنين اطلاعات لازم در مورد فوايد و مضرات استفاده از آن محصول را در اختيار مددجو/بيمار بگذارد تا امکان انتخاب آگاهانه براي وي فراهم شود.
8.آگاه باشد هيچ كس حق ندارد به جاي يك فرد بالغ صلاحيت دار، رضايت دهد و در مورد كودكان، حق رضايت جزء ‌مسووليت‌هاي قيم قانوني است.
9. جهت توانمند سازي مددجو/بيمار با توجه به طرح مراقبتي و برنامه ترخيص، به مددجو/بيمار و خانواده وي آموزش دهد.
10. به طور استثناء، در مواقع اورژانس كه اقدام درماني در اسرع وقت براي حفظ زندگي مددجو/بيمار ضروري است،  بدون رضايت بيمار اقدامات لازم را شروع كند.
11.در شرايطي که مددجو/بيمار قادر به اعلام رضايت نبوده، اطلاع از خواسته وي نيز امكان پذير نباشد، بر اساس استانداردهاي موجود و با درنظر گرفتن مصلحت مددجو/بيمار ، مناسب‌ترين اقدام را براي او انجام دهد.
12.براي بي خطر بودن مداخلات پرستاري احتياطات لازم را بکار بندد و در موارد لازم اين موضوع را با ساير اعضاي تيم سلامت به مشورت گذارد.
13.كليه اطلاعاتي كه در حين فرايند مراقبتي به دست آورده يا در اختيار او قرار مي‌گيرد، را سرّ حرفه‌اي  تلقي کند و مگر در موارد مجاز، بدون رضايت مددجو/بيمار در اختيار ديگران قرار ندهد.  
14.اطلاعات درماني مددجو/بيمار را تنها براي اهداف مرتبط با سلامت (درمان، پ‍‍ژوهش) و در جهت منافع بيمار مورد استفاده قرار دهد. همچنين مددجو/بيمار را مطلع کند كه ممكن است بخشي از اطلاعات پرونده با ساير اعضاء تيم درمان جهت مشاوره درماني در ميان گذاشته شود.
15. در مواردي که از اطلاعات مددجو/بيمار در زمينه هاي تحقيقاتي و آموزشي استفاده مي شود بايد با کسب رضايت وي بوده و انتشار اطلاعات بدون درج نام يا هر نشاني منجر به شناسايي، صورت گيرد.
16. هنگام انجام هر مداخله پرستاري، به حريم خصوصي مددجو/بيمار احترام بگذارد.
17.در موارد عدم امکان خدمت رساني ايده آل تا زمان برقراري برنامه جديد درماني ارايه مراقبت را در بهترين سطح از توانايي ادامه دهد.
18. در شرايط اورژانس خارج از محيط كار نيز به ارايه مراقبت از بيمار يا مصدوم بپردازد.
19.در صورت نارضايتي مددجو/بيمار يا بروز مشکل، حق وي براي تغيير پرستار مسوول يا ساير مراقبان و درمانگران را محترم شمرده ، در حد امکان در جلب رضايت مددجو/بيمار تلاش كند.
20.در صورت اطلاع از موارد عدم رعايت استانداردهاي مراقبتي، به مقام مسوولي كه اختيار كافي براي اصلاح شرايط داشته باشد اطلاع دهد.
21. هرگونه اعتراض و مشكل بيمار را به مسوول بخش گزارش دهد.
22.از انجام اقداماتي که مستلزم زيرپا گذاردن اصول اخلاقي، قانوني و شرعي  باشد حتي در صورت درخواست بيمار پرهيز كند.
23.در بيماراني که روزهاي پاياني حيات را سپري مي کنند، براي پذيرش واقعيت و برنامه ريزي مناسب براي برآوردن خواسته هاي بيمار، از جمله انجام اعمال مذهبي يا ثبت وصيت، کمک و همکاري کند.        
 
4- پرستار و همكاران تيم درماني
پرستار بايد:
1.   با اعضاي تيم سلامت، مددجو/بيمار و خانواده وي، در راستاي ارائه مؤثرتر و بهتر مداخلات پرستاري، همكاري و مشارکت کند.
2.   مددجو/بيمار يا تصميم گيرنده جايگزين را در اتخاذ تصميمات در مورد مداخلات پرستاري مشارکت دهد.
3. دانش و تجربه حرفه اي خود را با ساير همكاران در ميان گذارد.
4.  با تيم درمان ارتباط متقابل  مبتني بر اعتماد برقرار کند.
5. با ساير پرستاران، اساتيد و دانشجويان برخورد و رفتاري توأم با احترام داشته باشد.
6.   در صورت بروز هرگونه تعارض منافع در هنگام مراقبت از مددجو/بيمار ، با اولويت حفظ حقوق مددجو/ بيمار، آن را با همکاران ارشد و مسوولين خود مطرح و چاره جويي کند.
7.  با سطوح مختلف  حرفه‌اي، از جمله سرپرستار، سرپرستار ناظر، مدير پرستاري و روساي بخش، ارتباط حرفه اي توام با احترام متقابل برقرار کند.
8. در صورت مواجهه با هر نوع چالش اخلاقي براي تصميم گيري با كميته اخلاق بيمارستان مشورت كند. .
مدير پرستاري بايد:
9.  در تمامي ابعاد حرفه اي براي ساير پرستاران به عنوان الگو عمل کند.
10.حداكثر تلاش خود را در جهت كسب اطمينان از انتقال اطلاعات لازم قانوني و اخلاقي به همكاران پرستار انجام دهد.
11.شرايط لازم براي شركت پرستاران در دوره هاي آموزش مداوم را فراهم كند.
12.به منظور حل معضلات اخلاقي حين مداخلات پرستاري در صورت نياز از مشورت افراد متخصص در زمينه اخلاق حرفه اي استفاده كند.
13.بر اساس سلسله مراتب در راستاي منافع مددجو/بيمار همپاي ديگر همكاران تلاش كند
14. با هدف ارتقاي كيفيت خدمات، حداكثر تلاش خود را در جهت حفظ فضاي مناسب كاري و افزايش انگيزه حرفه‌اي پرستاران به انجام رساند.
15.در فرايند ارزشيابي و ارتقاي حرفه اي پرستاران، ضمن رعايت استانداردهاي حرفه اي و اصول اخلاق پرستاري، در مجموعه خود منصفانه عمل كند.
 
5- پرستار، آموزش و پژوهش
1. مدرس پرستاري بايد بيشترين تلاش خود را در جهت آگاه بودن از دانش روز و ارتقاء دانش و عملکرد اخلاقي خود به عمل آورد.
2. رابطه استاد و دانشجو در محيط هاي علمي، آموزشي و تحقيقاتي،بايد مبتني بر شان و اخلاق حرفه اي توام با احترام  باشد.
3. مدرس پرستاري بايد در راستاي ارتقاء دانش و مهارت دانشجويان و ارتقاء عملکرد اخلاقي و حرفه اي آنان تلاش کند.
4. در موارد استفاده از بيمار در آموزش دانشجويان، حقوق بيمار و ملاحظات اخلاقي مرتبط، بايدبه طور دقيق وكامل رعايت شود.
5. در صورت عدم همکاري مددجو/بيمار يا خانواده وي در آموزش دانشجو، نبايد روند ارايه خدمات به او تحت تاثير قرار گيرد.
6. در راستاي ارتقاء خدمات سلامت، کيفيت دوره هاي آموزشي پرستاران،راهنماها و استانداردهاي موجود، بايد به طور مستمر مورد بررسي وبازنگري قرار گيرد.
7. در صورت فعاليت در حوزه پژوهش، پرستار بايد ضمن گذراندن دوره هاي آموزشي لازم، از اصول و قواعد پژوهش مطلع و با راهنماهاي اخلاق در پژوهش عمومي و اختصاصي كشوري آشنا و به آن‌ها ملتزم باشد.
8.پرستار نبايد از جايگاه  حرفه اي خود براي متقاعد کردن مددجو/ بيمار براي شرکت در تحقيق استفاده کند.
9. عدم پذيرش مشارکت در تحقيق از سوي بيمار يا خانواده او نبايد روند ارايه مداخلات پرستاري را تحت تاثير قرار دهد.
10.پرستار باليني بايد براي ارتقاي مهارت‌ها و ظرفيت‌هاي باليني دانشجويان پرستاري و مامايي تلاش كند.
 
 

 

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 10 بهمن 1390برچسب:, توسط واحد اخلاق حرفه ای |

 

          فراز ي از سفارش هاي اخلاقي امام حسين علیه السلام به پیروان خویش  که آن را مى‏توان به عنوان منشور اخلاقى امام دانست. او به همه مردم اعلام مى‏دارد:
«اى مردم سعى کنید که با ارزشهاى اخلاقى زندگى کنید و براى تحصیل سرمایه‏هاى سعادت شتاب کنید .
کار خوبى را که براى آن شتاب نکردید، به حساب نیاورید .
با کمک به دیگران، ستایش را کسب کنید . با قصور و کوتاهى نمودن، سرزنش‏ها را به جان نخرید .
اگر نیکى به کسى روا داشتید و آن شخص قدردانى نمى‏کند، نگران نباشید; زیرا خداوند او را مجازات خواهد کرد و خدا بهترین پاداش دهنده و بهترین هدیه دهنده است .
بدانید نیازهاى مردم به سوى شما، نعمت‏ها و موهبت‏هاى الهى است‏براى شما، پس نعمت‏ها را از دست ندهید که دچار لغزش و عذاب الهى مى‏شوید .
بدانید که همانا نیکى‏ها، ستایش به همراه دارد و پاداش الهى را فراهم خواهد کرد .
اگر خوبى‏ها را به شکل انسانى مى‏دیدید، آن قدر زیبا روى بود که بینندگان را خوشحال مى‏ساخت و اگر زشتى‏ها را به درستى مشاهده مى‏کردید آن را بسیار زشت روى و بد قیافه مى‏دیدید که دل‏ها از آن نفرت داشته و چشم‏ها فرو بسته مى‏شد تا آن را ننگرد .
اي مردم کسى که بخشش مى‏کند، بزرگوار است و آنکه بخل ورزد پست است و همانا بخشنده‏ترین مردم کسى است که به انسانى کمک کند که به او امیدى نداشته باشد
و با گذشت‏ترین انسانها کسى است که به هنگام قدرت، عفو نماید .
و موفق‏ترین انسانها در روابط خویشاوندى کسى است که با آنان که از او بریدند، ارتباط برقرار سازد که ریشه‏ها پس از بریده شدن شاخه‏ها دوباره جوانه مى‏زند .
هر کس در نیکى کردن به برادران خود شتاب کند، فردا نتیجه آن را خواهد دید و کسى که براى خدا به برادر خود کمک کند خدا او را به هنگام نیازمندى پاداش مى‏دهد و بیش از آنچه به دیگران کمک نموده بلاها را از او دور مى‏سازد .
و کسى که اندوه دل مؤمنى را برطرف سازد خدا اندوه و مشکلات دنیا و آخرت را از او برطرف خواهد ساخت .
و کسى که با مردم خوش رفتار باشد، خدا نسبت‏به او خوش‏رفتار است و خداوند نیکوکاران را دوست مى‏دارد .»
            
          کشف الغمه، ج 2، ص 29; فرهنگ سخنان امام حسین، (محمد دشتى)، ص 82

 

نوشته شده در تاريخ شنبه 8 بهمن 1390برچسب:, توسط واحد اخلاق حرفه ای |

 

 
اومد پيشم حالش خيلي عجيب بود فهميدم با بقيه فرق ميکنه
 
گفت :حاج آقا يه سوال دارم که خيلي جوابش برام مهمه
 
گفتم :چشم اگه جوابشو بدونم خوشحال ميشم بتونم کمکتون کنم
 
گفت: من رفتني ام!

گفتم: يعني چي؟

گفت: دارم ميميرم
 
گفتم: دکتر ديگه اي رفتی، خارج از کشور؟
 
گفت: نه همه اتفاق نظر دارن، گفتن خارج هم کاري نميشه کرد.
 
گفتم: خدا کريمه، انشالله که بهت سلامتي ميده
 
با تعجب نگاه کرد و گفت: اگه من بميرم یعنی خدا کريم نيست؟
 
فهميدم آدم فهميده ايه و نميشه گل ماليد سرش
 
گفتم: راست ميگي، حالا سوالت چيه؟
 
گفت: من از وقتي فهميدم دارم ميميرم خيلي ناراحت شدم از خونه بيرون نميومدم
 
کارم شده بود تو اتاق موندن و غصه خوردن
 
تا اينکه يه روز به خودم گفتم تا کي منتظر مرگ باشم
 
خلاصه يه روز صبح از خونه زدم بيرون مثل همه شروع به کار کردم
 
اما با مردم فرق داشتم، چون من قرار بود برم و انگار اين حال منو کسي نداشت
 
خيلي مهربون شدم، ديگه رفتاراي غلط مردم خيلي اذيتم نميکرد
 
با خودم ميگفتم بذار دلشون خوش باشه که سر من کلاه گذاشتن
 
آخه من رفتني ام و اونا انگار موندنی
 
سرتونو درد نيارم من کار ميکردم اما حرص نداشتم
 
بين مردم بودم اما بهشون ظلم نميکردم و دوستشون داشتم
 
ماشين عروس که ميديم از ته دل شاد ميشدم و دعا ميکردم
 
گدا که ميديدم از ته دل غصه ميخوردم و بدون اينکه حساب کتاب کنم کمک ميکردم
 
مثل پير مردا برای همه جوونا آرزوي خوشبختي ميکردم
 
الغرض اينکه اين ماجرا منو آدم خوبي کرد و مهربون شدم
 
حالا سوالم اينه که من به خاطر مرگ خوب شدم و آيا خدا اين خوب شدن منو قبول ميکنه؟

گفتم: بله، اونجور که میدونم و به نظرم ميرسه آدما تا دم رفتن خوب شدنشون واسه خدا عزيزه
 
آرام آرام خدا حافظي کرد و تشکر، وقتی داشت ميرفت گفتم: راستي نگفتي چقدر وقت داري؟

 
گفت: معلوم نيست بين يک روز تا چند هزار روز!!!
 
يه چرتکه انداختم ديدم منم تقريبا همين قدرا وقت دارم. با تعجب گفتم: مگه بيماريت چيه؟
 
گفت: بيمار نيستم!

گفتم: پس چي؟
 
گفت: فهميدم مردنيم، رفتم دکتر گفتم: ميتونيد کاري کنيد که نميرم گفتن:نه گفتم: خارج چي؟ و باز گفتند : نه! خلاصه حاجي
 
مارفتني هستيم وقتش فرقي داره مگه؟

           باز خنديد و رفت
 
     برگرفته شده از سخنراني حجه الاسلام والمسلمين عليرضا پناهيان، محرم 1389
 
 
نوشته شده در تاريخ شنبه 8 بهمن 1390برچسب:, توسط واحد اخلاق حرفه ای |

       معاون درمان دانشگاه علوم پزشکی تهران از آغاز به کار کمیته اخلاق پزشکی بیمارستان‌های تهران خبر داد. محمدپور به کمیته اخلاق بیمارستان‌ها اشاره کرد و گفت: این کمیته جهت ارائه رهیافت‌های لازم در زمینه استفاده مطلوب از امکانات تشخیصی درمانی و مراعات ارزش‌های اسلامی در امور پزشکی تشکیل می‌شود و زمینه‌ساز اعتماد مردم به بیمارستان است.

      وی با اشاره به اینکه ۱۰۰ درصد بیمارستان‌های تهران این کمیته را تشکیل می‌دهند، گفت: کمیته اخلاق پزشکی موجب پیگیری اجرای استانداردهای حقوق مراجعه‌کنندگان می‌شود.

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 6 بهمن 1390برچسب:, توسط واحد اخلاق حرفه ای |

 

·        سبک ارتباطی پرخاشگرانه:
      افراد پرخاشگر همواره در پی بردن و رقابت با دیگران هستند. آنها هیشه فکر میکنند حق با آنها است و این دیگران هستند که مسئله و مشکل درست میکنند. از واژه های مستبدانه ای مثل باید زیاد استفاده می کنند. خیلی زود خشمگین می شوند و همواره دیگران را مسئول عصبانی شدن خود میدانند. این خصوصیت در طرز نگاه کردن آنها مشهود است و معمولا حتی در مواقعی که عصبانی هم نیستند به صورت هیجانی و بلند صحبت میکنند. یکی از عادتهای معمول افراد پرخاشگر ناتوانی در گوش دادن و در میان سخن دیگران حرف زدن است. هنگامی که با آنان مخالفت میشود به شدت برافروخته میگردند، اما هنگامی که با آنها موافقت میشود عصبانیتشان به سرعت فروکش میکند. اینگونه افراد معمولا فکر میکنند فقط دیدگاه آنان صحیح است و حاضر نیستند انتقاد و مخالفتی را در مورد دیدگاه هایشان تحمل کنند.
      پرخاشگران از برچسبهای تحقیر آمیز معمولا زیاد استفاده میکنند. نباید تصور کرد فرد پرخاشگر یعنی کسی که مدام در حال داد و بیداد است، بلکه خیلی از اوقات افراد پرخاشگر خشم خود را با برچسبهای تحقیر آمیز زدن به دیگران، و توهین و تمسخر نشان میدهند. چهره این اشخاص معمولا عبوس است و یا اینکه بی قراری در آن مشهود است. زیرا این اشخاص معمولا عجول و بی حوصله اند. در یک منظر و با توجه به عوامل محرک رفتار، پرخاشگری و سلطه گری هر دو یک هدف دارند و آن مهار و هدایت دیگران در جهت اهداف خود است. منتها فرد پرخاشگر این عمل را آشکارا انجام می دهد، اما فرد سلطه گر به صورت پنهانی و با فریب هدف خود دنبال میکند. 
·        سبک ارتباطی سلطه جویانه:
      این سبک به لحاظ تجلی با پرخاشگری تمایزهایی دارد، زیرا کنترل و زورگویی نه به طورآشکار، بلکه به صورت پنهان و با فریب اعمال می شود.  فرد سلطه گر خود و دیگران را به عنوان شی، و نه انسان، مورد بهره کشی قرار میدهد و سعی میکند آنها را در جهت منافع خود فریب داده و مهار کند. در الگوی ارتباطی سلطه گرانه، مهار و کنترل دیگران با دیدی غیر انسانی و با هدف استثمار صورت میگیرد. در عین حال، این میل به بهره کشی معمولا در پشت یک احترام افراطی و تصنعی پنهان میشود، و این تاکتیک سلطه گران برای کنترل دیگران است.
     افراد سلطه گر معمولا به یک سبک از رفتار و ارتباط خو میکنند و هر گونه رفتاری خارج از این چهارچوبها، فرد سلطه گر و یا به عبارتی مهارگر را بشدت مضطرب و نگران میکند. برهمین اساس است که افراد سلطه گر سعی در مهار و بهره کشی دیگران، و حتی خود، در جهت حفظ تصورات قالبی خود دارند. چنین اعمالی منجر به احساس ایمنی آنها می شود.
     پایبندی افراد سلطه گر به تصورات و اعمال کلیشه ای و درست و نادرستهای خود در جهت حفظ احساس ایمنی بقدری است که هیچگاه نمی توانند تفکر و عمل خارج از چهارچوبهای قالبی خود را در نظر بگیرند. همین امر به نوعی احساس محق بودن، نقد ناپذیری، و فریب و بهره کشی از دیگران در جهت تحقق افکار و تصورات قالبی منجر میشود، و بهره کشی و دید غیر انسانی نسبت به دیگران را برای آنها توجیه پذیر میسازد. وابستگی آنها به این تصورات برای مهار اشیا و ابزارهایی به نام انسان سبب میشود کمتر بتوانند خارج از چهارچوبهای مذکور بیندیشند و در نتیجه افراد سلطه گر معمولا چندان خلاق نیستند.
·         سبک ارتباطی سلطه پذیرانه:
     سبک ارتباطی منفعلانه یا عدم ابراز وجود نیز به آن گفته می شود. افراد سلطه پذیر دلمشغولی پرهیز از برخورد با دیگران را دارند، حتی اگر این کار به قیمت ضایع شدن حق آنها منتهی شود. آنها معمولا حق را به دیگران می دهند و برای خود ارزش و احترامی قائل نیستند. چنین افرادی در مقابل انتقاد بسیار مضطرب میشوند و معمولا برخلاف میل خود عمل میکنند. هنگام ارتباط با آنها، علائم اضطراب همچون حرکات زائد، مالیدن دستها به هم، وول خوردن، بریده بریده حرف زدن، و نفس عمیق کشیدن کاملا مشهود است.
    برای پیدا کردن علت مشکلات معمولا خودشان را سرزنش میکنند و گاهی این سرزنش به قدری شدید میشود که ماهیت خودآزاری پیدا میکند. هنگامی که تعارض پیدا میکنند گاهی با برانگیختن حس ترحم دیگران سعی میکنند از تعارض فرارکنند. به عبارت دیگر، افراد سلطه پذیر و کم رو به طور کلی هنگامی که با کسی مشکلی پیدا میکنند به جای حل مسئله سعی در پاک کردن صورت مسئله دارد. این حالت عقب نشینی حتی در طرز نشستن و راه رفتن آنها مشهود است. معمولا هنگام صحبت سعی میکنند تا در چشم دیگران نگاه نکنند. در جلسات و مهمانیها معمولا ساکت هستند. وقتی کسی باعث ناراحتی آنها میشود، به جای صحبت و طرح مسئله با فرد مذکور مسئله را در دل خود نگه می دارند و تقلا میکنند آن را فراموش کنند. اما معمولا در این کار موفق نمی شوند و مسئله در دلشان باقی میماند. گاهی نیز سعی میکنند با اخم کردن و حرکات و رفتارهای غیر مستقیم ناراحتی خود را به دیگران نشان دهند.
      اگر فردی را دیدید که بشدت عصبانی و در حال پرخاش کردن است زود تصور نکنید که وی یک فرد پرخاشگر است. ممکن است چنین فردی یک آدم کاملا کم رو و سلطه پذیر باشد. افراد کم رو همیشه ناراحتیهای خود از دیگران را در دلشان نگه میدارند. از این روی گاهی در اثر ناراحتیهای مذکور منفجر میشوند و ممکن است بشدت پرخاشگر گردند. گاهی اوقات چنین افرادی در تبیین مخالفت نکردن و یا عدم ابراز ناراحتی های خود میگویند چون عصبانیت آنها خیلی شدید است نمیتوانند آن را به صورت منطقی و مهار شده ابراز نمایید. بنابراین از خروش و تخلیه ناراحتی و خشم خود وحشت دارند و بشدت سعی میکنند آن را در دل خود نگه دارند. در واقع یک فرد کم رو یا سلطه پذیر، در کنار اینکه همیشه میترسد مبادا دیگران از دستش عصبانی شوند، از افشای ناراحتیها و هیجانهای شدید خود نیز وحشت دارد.
      پرخاشگری غیر مستقیم رفتار دیگری است که افراد سلطه پذیر و کم رو زیاد دیده می شود. ترس از ناراحت کردن دیگران (به دلیل میل شدید به دوست داشتنی جلوه کردن) و شدت ناراحتیهای حبس شده در سینه افراد کم رو و سلطه پذیر سبب میشود به جای بیان منطقی ناراحتی و یا ابراز مستقیم عصبانیت خود از دست دیگران، خشم خود را به صورت غیر مستقیم تخلیه کنند. به عنوان مثال، کارمند سلطه پذیری که از دست مدیر خود شاکی است، ممکن است ناراحتی خود را با کم کاری، بدگویی کردن از مدیر خود، و تخریب فرآیند کار سازمان نشان دهد. تمامی صفات مذکور نشان میدهد برخلاف تصور عامیانه که معمولا کنار آمدن و کارکردن، و یا زندگی کردن با افراد کم رو را راحت میدانند، آسیبهایی که الگوی ارتباطی کم رویی و سلطه پذیری در دیگران وارد میکند ممکن است شدید باشد
·         سبک ارتباطی قاطعانه یا ابراز وجود
      یک فرد قاطع  هم حقوق خود و هم حقوق دیگران را محترم می شمارد. نکته قابل توجه در افراد قاطع توانایی برخورد مسئله مدار است. آنها برخلاف افراد سلطه پذیر که خود را متهم می کنند، و بر خلاف افراد پرخاشگر که همواره دیگران را متهم می کنند، در تبیین و پیدا کردن راه حل به جای متهم کردن دیگران به مسئله و چگونگی حل آن توجه می کنند. چنین سبکی از برخورد را مسئله مداری، در مقابل من مداری و تو مداری، می نامند.
      افراد قاطع نکات مثبت و منفی را هم در خود و هم در دیگران به صورتی منصفانه می بینند و در عین حال هم برای خود احترام قائلند و هم برای دیگران. برهمین اساس، در حل تعارضات هم قادرند دیدگاههای خود را به وضوح بیان کنند و هم احترام خود و دیگران را حفظ نمایند. بر همین اساس افراد قاطع در حل تعارضات بیشتر بر گفتگو تاکید می کنند و مایل به برقراری رابطه با دیگران هستند.
       هسته اصلی ای که سبب پرورش یک الگوی ارتباطی قاطعانه می شود صداقت و حرمت به خود و دیگران است. کسی که هم برای خود ارزش و احترام قائل است و هم برای دیگران، توانایی یادگیری گفتگو کردن روشن، شنونده حرف دیگران بودن، منصف بودن، احترام برانگیز بودن، و صریح بودن را خواهد داشت. افراد قاطع نسبت به افکار و احساسات دیگران حساسیت نشان می دهند و قادرند علاوه بر دیدگاهها، شنونده احساسات دیگران نیز باشند. در عین حال قادرند افکار و اساسات خود را نیز به وضوح بیان کنند.
       حال با توجه به توضیحات ارئه شده در خصوص چهار الگوی ارتباطی، فهرست ویژگیهای رفتاری قابل تطبیق هریک از این الگوها را می توان به صورت جدول زیر مطرح کرد.
 
جدول تطبیق ویژگیهای رفتاری چهار الگوی ارتباطی
سلطه پذیری
سلطه گری
پرخاشگری
قاطعیت
صدای ضعیف و لرزان
صدای معمولی اما گاهی لرزان
صدای بلند
صدای معمولی و متناسب
با تردید صحبت می کند
با کنایه و به صورت غیر مستقیم صحبت می کند
سریع صحبت می کند
با سرعت متناسب و قابل فهم صحبت می کند
فاقد ارتباط چشمی
معمولآ فاقد ارتباط چشمی
نگاه خصمانه
ارتباط چشمی متناسب
تو مدار
من مدار
من مدار
مسئله مدار
ناتوان در ارائه واکنش مناسب در حین صحبت
ارائه واکنش توام با فریب در حین صحبت
ناتوان در گوش کردن
توانا در هنر گوش کردن
گریز از تعارض
فریب فرد مقابل در تعارض
تخریب فرد مقابل در تعارض
تاکید بر گفتگو در برخورد با تعارض
آسیب پذیر
آسیب پذیر و آسیب زننده
آسیب زننده
یاری بخش
گفتار کلی و غیر مستقیم
گفتار کلی و غیر مستقیم
گفتار مبهم، مستقیم و توام با بر چسبهای تحقیر میز
گفتار روشن، مشخص و عینی
مستعد افسردگی و اضطراب در روابط
مستعد افسردگی، اضطراب و خشم در روابط
مستعد خشم واحساس گناه در روابط
تنظیم و مهار احساسات در روابط
اجازه مورد سوء استفاده قرار گرفتن
خود ودیگران را به صورت پنهان مورد سوء استفاده قرار دادن
سوء استفاده از دیگران به صورت آشکار
رابطه منصفانه و به نفع دو طرف
مورد بی احترامی قرار می گیرد
در کوتاه مدت احترام برانگیز
تهدیدگر و به ظاهر احترام برانگیز
احترام برانگیز
ناموفق در روابط
ممکن است در کوتاه مدت در روابط موفق باشد
ممکن است در کوتاه مدت در روابط موفق باشد
احتمال بالای موفقیت در روابط
کم حرف
پر حرف وسخنان طولانی
هنگام انتقاد و توهین پرحرف می شود
ایجاز در گفتار

 

          برگرفته شده از کتاب سبک ها و مهارت هاي ارتباطي نوشته دکتر نيما قرباني

 

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 5 بهمن 1390برچسب:, توسط واحد اخلاق حرفه ای |

 

   کدهای حفاظت آزمودنی انسانی درپژوهش‌های علوم پزشکی
Protection Code of Human Subject in Medical Research
  
   پیشرفت‌های سریع و چشمگیر دانش پزشکی طی نیم قرن اخیر و کشف روش‌های جدید پیشگیری، تشخیص و درمان، مرهون انجام پژوهش‌های علمی است. بی‌شبهه همه‌ی روش‌های جدید درمانی و پژوهشی خالی از ضرر نیستند و در بیشتر موارد بی ضرر بودن انجام پژوهش بر روی حیوانات تضمینی برای ایمن بودن آن بر انسان نمی‌باشد. لذا اکثر روش‌های نوین درمانی سرانجام باید روی انسان‌ها آزمایش و ارزیابی گردند. این امر، این سئوال را پیش می‌آورد که به چه نحو می توان این آزمایشات را بر روی انسان انجام داد؟ و نیز تدوین چه مقررات و آئین‌نامه‌هایی جهت رعایت نکات اخلاقی در فرآیند تحقیق ضروری است؟
 به‌لحاظ تاریخی نخستین بیانیه بین‌المللی در زمینه پژوهش روی انسان‌ها، بیانیه نورمبرگ بود که در سال 1947 درجریان محاکمه‌ی پزشکانی که درحکومت نازی‌ها طی جنگ جهانی دوم، بر روی زندانیان و اسرا آزمون‌های غیراخلاقی انجام داده بودند، صادر شد. در سال 1964 در هجدهمین گردهم آئی جامعه‌ی پزشکی جهانیWorld Medical Association " WMA" در هلسینکی، برای راهنمایی پزشکانی که دست اندرکار پژوهش‌های بالینی بودند، قوانینی تدوین گردید که به بیانیه‌ی هلسینکی I معروف شد. همین انجمن در بیست و نهمین اجلاس خود در سال 1975 در توکیو در بیانیه‌ی مذکور اصلاحاتی به عمل آورد و بیانیه‌ی هلسینکی II را به تصویب رساند. در سال 1981 راهنمای چگونگی اجرای بیانیه‌ی هلسینکی، در پروژه‌ی مشترک سازمان جهانی بهداشت و شورای سازمان‌های بین المللی علوم پزشکی (CLOMS) تدوین شد و دستور اجرای بیانیه و نیز چگونگی کاربرد مفاد آن در شرایط خاص اعلام گردید. تلاش‌های فوق، اهمیت رعایت حقوق انسانی در پژوهش‌ها را بیش از پیش روشن می‌نماید.
 روح کلی حاکم بر بیانیه‌های بین المللی مذکور و نیز ویژگی‌های شرع مقدس و فرهنگ جامعه‌ی اسلامی ما بر رعایت موازین اخلاقی از جمله: احترام به استقلال و اختیار انسان، حفظ کرامت، حقوق و رفاه وی، احتراز از تحمیل زیان‌های احتمالی بر افراد مورد تحقیق، برخورد صادقانه با آزمودنی، تعهد پژوهشگران نسبت به رازداری در قبال اطلاعاتی که در بدو و یا درحین تحقیق در مورد آزمودنی کسب می‌نمایند، صحه می گذارد. با وجود این، تاکنون هیچ نوع موازینی دراین حیطه درایران تدوین و اعلام نگردیده بود.
 مرکز مطالعات و تحقیقات اخلاق پزشکی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی با عنایت ویژه به نیاز مبرم به تهیه و تدوین موازین اخلاقی در پژوهش‌های علوم پزشکی، پس از انجام یک طرح پژوهشی تحت عنوان «تدوین موازین اخلاقی و حقوقی جهت حفاظت از آزمودنی در پژوهش‌های علوم پزشکی» و مطالعاتی بر روی کتب و مقالات منتشره درباره رضایت آگاهانه، نفع و ضرر و نحوه‌ی انتخاب آزمودنی و همچنین مرور بیانیه‌های نورنبرگ، هلسینگی و گزارش بلمونت موفق به تدوین کدهای اختصاصی در این زمینه شد. در این راستا از تجربیات و رهنمودهای گرانقدر اساتید و صاحب نظران فلسفه، پزشکی، فقه و حقوق در تطابق نتایج پژوهش مذکور با فقه و حقوق اسلام و نیز فرهنگ و اعتقاداتت جامعه استفاده گردید. پس از انجام امور فوق و تهیه‌ی کدهای مذکور و نظرخواهی کتبی از دانشگاه‌های علوم پزشکی سراسر کشور، نتایج حاصله درکمیته‌ی کشوری اخلاق در پژوهش‌های علوم پزشکی مورد بحث و بررسی قرار گرفت و به تصویب نهایی رسید.
 اینک، کدهای مصوب حفاظت از آزمودنی در پژوهش‌های علوم پزشکی جهت بهره‌برداری و مبنای قضاوت اخلاقی در کمیته های منطقه‌ای اخلاق در پژوهش‌های علوم پزشکی، به شرح ذیل اعلام می گردد:
1.   کسب رضایت آگاهانه درکلیه‌ی تحقیقاتی که بر روی آزمودنی انسانی انجام می‌گیرد ضروری است. در مورد تحقیقات مداخله‌ای کسب رضایت آگاهانه باید کتبی باشد.
2.   ارجحیت منافع جامعه یا پیشرفت علم نمی تواند توجیهی برای قراردادن آزمودنی درمعرض ضرر و زیان غیرمعقول بوده و یا محدودیتی در اعمال اراده و اختیار او ایجاد نماید.
3.   کسب رضایت آگاهانه بایستی فارغ از هرگونه اجبار، تهدید، تطمیع و اغوا انجام گیرد در غیراینصورت، رضایت اخذ شده باطل و هیچ اثر قانونی بر آن مترتب نیست و در صورت بروز هرگونه خسارت، مسئولیت آن متوجه پژوهشگر خواهد بود.
4.   در مواردی که به‌لحاظ تشکیلاتی، محقق موقعیتی بالاتر و موثرتر نسبت به آزمودنی داشته باشد، علت انتخاب آزمودنی باید به تایید کمیته‌ی اخلاق در پژوهش رسیده و توسط فردی ثالث، رضایت آگاهانه کسب شود.
5.   در انجام تحقیقات علوم پزشکی اعم از درمانی و غیردرمانی، محقق مکلف است اطلاعات مربوط به روش اجراء و هدف از انجام تحقیق، زیان‌های احتمالی، فواید، ماهیت و مدت تحقیق را به میزانی که با آزمودنی ارتباط دارد به وی تفهیم نموده و به سوالات او پاسخ‌های قانع‌کننده دهد و مراتب مذکور را در رضایت نامه قید نماید.
6.   در تحقیقات علوم پزشکی، باید قبل از انجام تحقیق، تمهیدات لازم ( از قبیل امکانات پیشگیری، تشخیصی، درمانی ) فراهم گردد و در صورت بروز خسارت غیرمتعارف، جبران شود.
7.   نحوه‌ی ارائه‌ی گزارش یا اعلام نتیجه‌ی تحقیقات، ‌باید متضمن رعایت حقوق مادی و معنوی عناصر ذیربط (آزمودنی پژوهشی، پژوهش و سازمان مربوطه) ‌باشد.
8.   محقق باید به آزمودنی اعلام نماید که او می‌تواند در هر زمان که مایل باشد از شرکت در تحقیق منصرف شود. بدیهی است در صورت انصراف، پژوهشگر مکلف است مواردی را که ترک تحقیق، تبعات نامطلوبی را نصیب آزمودنی می‌نماید به ایشان تفهیم نموده و او را حمایت کند.
9.   چنانچه به نظر پژوهشگر ارائه‌ی بعضی از اطلاعات به آزمودنی، منجر به مخدوش شدن نتایج تحقیق گردد، عدم ارائه‌ی این اطلاعات باید با تائید کمیته‌ی اخلاق در پژوهش باشد و ضمناً برنامه ریزی کاملی جهت آگاهی به موقع آزمودنی از آن اطلاعات تدارک دیده شود.
10.مسئولیت تفهیم اطلاعات به آزمودنی به عهده‌ی محقق است و در مواردی که فرد دیگری این اطلاعات را به آزمودنی بدهد از محقق سلب مسئولیت نمی‌گردد.
11.شرکت دادن آزمودنی در پژوهش، بدون ارائه‌ی اطلاعات مربوط به پژوهش، ممنوع است. مگر اینکه آزمودنی، آگاهانه ازحق خود در کسب اطلاعات صرفنظر کرده باشد.
12.در تحقیقات کارآزمایی بالینی (Clinical trials) که وجود دو گروه شاهد و مورد ضروری است، باید به آزمودنی‌ها اطلاع داده‌شود، که در تحقیقی شرکت کرده‌اند که ممکن است به‌طور تصادفی در یکی از دو گروه فوق قرار گیرند.
13.در تحقیقات درمانی میزان ضرر و زیان (Risk) بایستی کمتر از منافع (Benefits) تحقیق باشد. مرجع تشخیص منافع و مضرات، کمیته‌ی اخلاق در پژوهش می‌باشد که پس از مشورت با متخصصان حرفه‌ای رشته‌ی مربوطه اعلام نظر می‌نماید.
14.در تحقیقات غیردرمانی میزان ضرر قابل پذیرش نبایستی از میزان ضرری که آزمودنی در زندگی روزمره با آن مواجه است بیشتر باشد. توضیح آنکه درمحاسبه ضرر و زیان در زندگی روزمره، ضرورت دارد آن دسته از ضرر و زیان‌هایی که آزمودنی به اقتضای موقعیت و شرایط شغلی، سنی، زمانی و مکانی با آن‌ها مواجه می‌باشد مستثنی گردد.
15.عملی، ساده، راحت، سریع و اقتصادی بودن و مشابه آن نمی‌تواند توجیهی برای مواجه نمودن آزمودنی با ضرر و زیان اضافی در تحقیق باشد.
16.در تحقیقاتی که دارای زیان احتمالی بوده و آزمودنی‌هایی در آن‌ها مورد پژوهش قرار می‌گیرند که دچار فقر فرهنگی یا اجتماعی و یا مالی هستند، لازم است درک صحیح آزمودنی‌ها از این زیان‌ها، مورد تایید کمیته‌ی اخلاق در پژوهش قرار گیرد.
17.محقق موظف است که اطلاعات مربوط به آزمودنی را به‌عنوان « راز تلقی و آن را افشاء ننموده و ضمناً شرایط عدم افشاء آن را نیز فراهم کند، مگر آنکه دراین مسیر محدویتی داشته باشد که در اینصورت باید قبلاً آزمودنی را مطلع نماید.
18.در مواردی که آزمودنی، از نوع دارو در تحقیق بی اطلاع باشد، محقق بایستی ترتیبی اتخاذ نماید که در شرایط ضروری، اطلاعات مربوط به دارو را در اختیار آزمودنی و یا پزشک معالج او قرار دهد.
19.هرگونه صدمه جسمی و زیان مالی که در پی انجام تحقیق بر آزمودنی تحمیل شود، بایستی مطابق قوانین موجود جبران گردد.
20. انجام روش‌های گوناگون تحقیق نباید مغایر با موازین دینی و فرهنگی آزمودنی و جامعه باشد.
21.در شرایط مساوی در روند تحقیق چه از نظر نوع آزمودنی و چه از نظر روش تحقیق انتخاب آزمودنی از بین زندانیان و گروه‌های خاص (‌صغار، عقب‌ماندگان ذهنی، مبتلایان به زوال عقل، بیماران روان‌پریش و جنین) از طرفی و بقیه جامعه از طرف دیگر، انتخاب اولویت به عهده کمیته‌ی اخلاق در پژوهش است.
22. شرکت زندانیان درتحقیقاتی که نتایج آن منحصر به زندانیان می‌شود با کسب رضایت آگاهانه‌ی کتبی بلامانع است.
23.زندانیان را به‌علت شرایط خاص از جمله در دسترس بودن آنان نباید به‌عنوان آزمودنی ترجیحی در تحقیقات شرکت داد و از طرفی نیز نمی‌توان آن‌ها را از منافع تحقیق محروم نمود.
24.شرکت گروه‌های صغار، عقب‌ماندگان ذهنی، مبتلایان به زوال عقل و بیماران روان پریش درکلیه‌ی تحقیقات به شرط کسب رضایت کتبی از ولی قانونی آن‌ها و اثبات ضرورت انجام چنین تحقیقی بلامانع است. درصورتیکه درابتدای تحقیق، آزمودنی، زوال عقل و یا علائم روان پریشی نداشته و در مدت انجام تحقیق مبتلا به علائم روان‌پریشی (Psychotic signs) و یا زوال عقل گردد، رضایت قبلی باطل بوده و باید از ولی قانونی او رضایت کتبی کسب شود. آزمودنی‌هایی که در ابتدای تحقیق روان‌پریش یا صغیر بوده‌اند، اگر در مدت انجام تحقیق به ترتیب واجد صلاحیت یا کبیر شوند، رضایت قبلی ولی ایشان باطل بوده و لازم است رضایت کتبی جدیدی از خود ایشان کسب شود.
25.انجام تحقیقات غیردرمانی بر روی جنین مجاز نیست. انجام تحقیقات درمانی هنگامی بر روی جنین مجاز است که به نفع جنین و مادرش بوده و ضرری متوجه هیچ یک از آنان نگردد. بدیهی است کسب رضایت آگاهانه‌ی کتبی از مادر و ولی قانونی جنین ضروری است.
26. انجام تحقیق بر روی جنین‌های سقط شده به شرط ضرورت و رعایت موازین قانونی بلامانع است.
 

 

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 21 دی 1390برچسب:, توسط واحد اخلاق حرفه ای |

 

از بهترين روش هايي که براي آموزش حرفه اي گري مطرح است، الگو بودن اساتيد است. الگو بودن اساتيد روش مهمي براي کسب ارزش ها، نگرش ها، و رفتارهاي مرتبط با حرفه اي گري و عملکرد انساني اخلاقي است(رايت،2003). فينز و همکاران(2003)، تاثير مشاهده اساتيد الگو، بر يادگيري و نقش آموزشي الگو به ويژه در راستاي حرفه اي گري را نشان دادند. برزگر(1386) هم نشان داده است که اساتيد به عنوان الگو بر ايجاد نگرش اخلاقي و رفتار و مهارت هاي انساني بسيار مؤثر هستند.
محمدي مهر و فتحي و اجارگاه(1387) متذکر مي شوند که آموزش و تعليم دادن در برنامه درسي پنهان از طريق نقش الگويي و نقش تمثيل ها در چهارچوب محيط آموزشي يک دانشکده پزشکي اتفاق مي افتد. استادان دانشگاه نقش الگويي خود براي دانشجويان را درک مي کنند و مدعي اين مطلب هستند که از طريق عملکرد آنها صفات و عادات ويژه حرفه پزشکي تعليم داده مي شود.
بخش اعظم يادگيري يا تأثيرگذاري نظام تعليم و تربيت، در محيط ياددهي-يادگيري(کلاس درس) به منصه ي ظهور مي رسد. بايد حکم کرد که مؤثرترين و کارسازترين مؤلفه ي نظام تعليم و تربيت، معلم يا همان کارگزار اصلي و حقيقي آموزش و پرورش است. بسياري از محققان معتقدند که الگو بودن اساتيد براي دانشجويان قوي ترين تأثير را در شکل گيري رفتار را در شکل گيري رفتار حرفه اي آنان دارد(گليکن و مرنشتاين،2007).
کروس و همکاران (2008) بيان مي کنند که يادگيري از طريق الگو ، از طريق مشاهده و تأمل رخ داده و ترکيب پيچيده اي از فعاليتهاي هوشيارانه و غير هوشيارانه است.آنان راهکارهايي را براي ارتقاء نقش الگو بودن پيشنهاد مي کنند که در دو سطح عمل مي نمايد؛ در سطح فردي و در سطح سازماني.
سطح فردي به نقاط قوت و ضعف الگو مربوط مي شود و سطح سازماني شامل تأثير فرهنگ مؤسسه اي بر نقش الگو بودن است. استراتژي هايي که به سطح فردي مربوط مي شوند شامل موارد زير است:
1.      اساتيد بايد از نقش الگو بودن خود مطلع باشند
2.      داراي شايستگي باليني باشند
3.      زمان کافي براي تدريس اختصاص دهند
4.      داراي نگرش مثبت نسبت به آنچه انجام مي دهند باشند
5.      رويکرد دانشجو محور در تدريس را پيش بگيرند
6.      بر تجربيات باليني و آنچه دانشجويان از آن الگو گرفته اند تأمل نمايند
7.      ارتباط خوبي با همکاران داشته باشند
8.      در برنامه هاي آموزش اساتيد شرکت کنند
9.      در راستاي بهبود فرهنگ سازماني تلاش کنند
اساتيد الگو بايستي در مورد رفتارها و ويژگي هاي خود که دانشجويان در معرض آنها قرار مي گيرند تأمل کنند. يعني جنبه نهان و پنهان را به آشکار تبديل نمايند. اين امرتأمل بر عملکرد نام گرفته است. حتي مي توان تأثير رفتارها و عملکرد بر بيماران را، با دانشجويان مورد بحث قرار داد.
بسياري از موقعيت ها ترکيبي از الگوهاي مثبت و منفي است. تأمل بر اين تجارب درسي براي دانشجويان ارزشمند است. راهکار ديگر طراحي دوره هاي آموزش اساتيد براي آموزش الگو بودن است. برخي دانشگاهها دوره هاي آموزشي خاصي براي ارتقاء نقش الگو بودن اساتيد برگزار مي کنند که شرکت در اين برنامه ها از سوي استاد مي تواند آموزنده باشد.

 

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 21 دی 1390برچسب:, توسط واحد اخلاق حرفه ای |
.: Weblog Themes By LoxBlog :.