اخلاق حرفه اي
در حيطه علوم پزشکي

 

به خدا گفتم: خسته ام
گفت : " لا تنقطوا من رحمه الله" ... از رحمت من ناامید نشو.

گفتم :  هیچ کس نمیدونه تو دلم چی میگذره
گفت : " ان الله بین المرء و قلبه ".... من بين تو و قلب تو قرار دارم.

گفتم :  هیچ کسی رو ندارم.
گفت : " نحن اقرب الیه من حبل الورید"... من از رگ گردن به تو نزدیکترم.

گفتم :  ولی انگار اصلا منو فراموش کردی
 گفت : " فاذکرونی اذکر کم" ... مرا یاد کن تا یاد تو باشم.

 

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 14 آذر 1390برچسب:, توسط واحد اخلاق حرفه ای |

 

ارتباطات به عنوان يک فرايند، شامل اطلاعاتي است که از طريق علائم و نشانه ها ارسال و يا دريافت مي شود. اين اطلاعات شامل کلمات، حرکات غيرکلامي، نگرش ها و حالات مي باشد. به عبارت ساده چنين گفته مي شود که ارتباطات دربردارنده اين است که" کي چه مي گويد؟ به چه طريقي مي گويد؟ براي چه کسي و با چه درجه اي از تأثير پيام مي فرستد "(اچ. لاسول ،1948: 51-37).
 ارتباطات بين فردي متضمن فرايندي است که حداقل با چهارفاکتورتبيين مي شود:
الف- احساس در مورد خود.
ب- احساس درمورد ديگري.
ج- احساسات درمورد محتواي آن چيزي که بايد مورد بحث قرارگيرد.
د- احساسات درمورد موضوعي که مورد توجه قرارمي گيرد.
از مهمترين عوامل ارتباطي را مي توان "چهارچوب ذهني من" دانست. اينکه:
دربارهُ (گيرنده يا فرستنده) اطلاعات چگونه فکرمي کنم(چه احساسي دارم)؟
تعصب ها و موضعگيري هاي من نسبت به او چيست؟
من دربارهُ محتواي خاص پيام چه فکرمي کنم(چه احساسي دارم)؟
 تعصب ها و موضعگيري هاي من دراين مورد چيست؟
 در بارهُ موضوع پيام چه فکر مي کنم؟
موانع ارتباطات مؤثر بين فردي
موانع ارتباطات بين فردي ريشه در پردهُ (ساختار) ادراکي فرستنده و گيرنده پيام (اطلاعات) دارد. منظور از اطلاعات، بدنه زبان و نشانه ها و نيز کلمات و واژه هاست.
هرمانعی برسر راه ارسال و دریافت مؤثر یک پیام مشخص به عنوانیک مانع عمل می نماید. درحالیکه موانع بسیارعظیمی برسر راه ارتباطات مؤثر وجود دارد،دوازده مانع اصلی را که در روابط بین شخصی اختلال وارد می کنند درجدول زیر مرور میکنیم. هر گاه فردی تحت استرس و فشارکاری، یا حالت یورش یا حالتناراحتی ذهنی قرارمی گیرد، احتمال اینکه یک یا چند مورد ازاین موارد ظاهرشود، وجوددارد.
1.        قضاوت Judging  
2.        انتقادکردن  Criticizing                   
3.        ارسال راه حل  Sending solution
4.        دوری از علا ئق و منافع دیگران Avoiding other's concerns
5.        دستوردادن  Ordering
6.        تهدیدکردن Threatening
7.        موعظه کردن Moralizing
8.        افراطی/ پرسیدن نامناسب  Excessive/ Inappropriate
9.        پند دادن  Advising
10.     مشغول کننده/ سرگرم کننده  Diverting
11.     مذاکره منطقی  Logical Argument
12.     اطمینان مجدد دادن Reassuring
 
 
اقتباس از مقاله" ارتباطات و الگوهاي ارتباطي در سازمان" دکتر فريدون وردي نژاد
                                                                                       ادامه دارد.......
 

 

نوشته شده در تاريخ شنبه 24 آذر 1390برچسب:, توسط واحد اخلاق حرفه ای |

           مى‏گويند يكى از عرفا به نام «سرىّ سقطى» مى‏گفت: من سى سال است كه استغفار مى‏كنم به خاطر يك الحمد للَّه كه گفته‏ام، به خاطر يك شكرى كه خدا را كرده‏ام: انّى اسْتَغْفِرُ اللَّهَ مُنْذُ ثَلاثينَ سَنَةً لِقَوْلى الْحَمْدُ لِلَّهِ.

 گفتند: چطور؟
گفت: من در بغداد دكاندار بودم. يك وقت خبر رسيد كه فلان بازار بغداد را حريقى پيدا شد و سوخت. دكان من هم در آن بازار بود. به سرعت رفتم ببينم دكان من سوخته يا نه. يك كسى به من گفت: آتش به دكان تو سرايت نكرده. گفتم: الْحَمْدُ لِلَّهِ. بعد با خودم فكر كردم كه آيا تنها تو در دنيا بودى؟ بالاخره آتش چهارتا دكان را سوخته. دكان تو را نسوخته يعنى دكان ديگرى را سوخته. الْحَمْدُ لِلَّهِ معنايش اين است كه الحمد للَّه آتش دكان مرا نسوخت، دكان او را سوخت. پس من راضى شدم به اينكه دكان او سوخته بشود و دكان من سوخته نشود.
بعد به خودم گفتم: وَ لاتَهْتَمُّ لِلْمُسْلِمينَ؟ سرىّ! تو غصه مسلمين در دلت نيست؟ (اشاره است به حديث پيغمبر: مَنْ اصْبَحَ لايَهْتَمُّ بِامورِ الْمُسْلِمينَ فَلَيْسَ بِمُسْلِمٍ؛ هركس كه صبح كند و همتش خدمت به مسلمانان نباشد، او مسلمان نيست.)
 و من سى سال است كه دارم استغفار آن الْحَمْدُ لِلَّهِ را مى‏كنم.
 
منبع: فلسفه اخلاق، مجموعه سخنراني هاي استاد شهيد مرتضي مطهري(رحمه الله عليه)
نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 20 آذر 1390برچسب:, توسط واحد اخلاق حرفه ای |

 

 کنگره ملی اخلاق پزشکی از سه تا پنج اسفندماه به مدت سه روز و با حضور صاحب‌نظران عرصه اخلاق پزشکی از سراسر کشور در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان برگزار می‌شود.
محور هاي اصلي اين همايش عبارتند از:
اخلاق‌پزشکی در درمان
اخلاق حرفه‌ای پزشک و تیم پزشکی
رابطه پزشک و بیمار
روابط مالی بیمار و تیم پزشکی
روابط مالی بین اعضاء تیم پزشکی
اخلاق و آغاز حیات (سقط جنین و ...)
اخلاق و پایان حیات (اتانازی، مرگ مغزی و ...)
اخلاق در فن‌آوری‌های نوین پزشکی
اخلاق و غذا و دارو
اخلاق‌پزشکی و آموزش علوم پزشکی
جایگاه اخلاق در آموزش علوم پزشکی
جایگاه آموزش اخلاق در آموزش‌های علوم پزشکی
اخلاق پزشکی و پژوهش
اخلاق پزشکی در پژوهش‌های انسانی
اخلاق پزشکی در پژوهش‌های حیوانی
اخلاق در انتشار آثار پژوهشی
نقش کدهای ملی اخلاق در پژوهش
اخلاق پزشکی و بهداشت
اصول اخلاق حرفه‌ای کارکنان بهداشتی
اخلاق در سیاست‌گذاری‌های بهداشتی (ملی، منطقه‌ای، محلی)
اخلاق و نظام شبکه‌های بهداشتی درمانی کشور
اصول اخلاقی در مراقبت‌های بهداشتی
محور ویژه مبانی اسلامی اخلاق پزشکی
اين همايش براي کلیه مشمولین امیتاز بازآموزی درخواست امتياز بازآموزي نموده است.
جهت ثبت نام و ارسال چکیده مقاله مي توانيد تا 30 آذر 1390 به آدرس اينترنتي ذيل مراجعه نماييد.
www.imec.mui.ac.ir
نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 23 آذر 1390برچسب:, توسط واحد اخلاق حرفه ای |
 
كودكي با تب بالا و تشنج بستري شده است و بنا به گفته‌ استاد نياز به LP فوري دارد. مادر بيمار که بر بالين كودك حضور دارد ابتدا با اكراه اجازه LP داد, اما هنگام آمادگي براي انجام LP از اجازه‌ خود انصراف داد و گفت نمي‌خواهد اين اقدام براي كودكش انجام شود.
اين case يک معضل اخلاقي است که در آن تعارض بين اصل اتونومي و اصل سودرساني مطرح مي‌شود.
طبق اصل اتونومي پزشك موظف است به حق امتناع از درمان بيمار يا قيم وي احترام بگذارد.از سوي ديگر طبق اصل سودرساني پزشك موظف است اقدامي كه باعث سود رساندن به بيمار مي‌شود را انجام دهد.
 
عملکردهايي كه در اين case امكان پذير است عبارتند از:
1) ارزيابي ظرفيت تصميم‌گيري مادر و اطمينان از درك او از عواقب عدم LP كردن و در صورت واجد ظرفيت بودن وي, احترام به امتناع وي ازLP.
2) حتي در صورت واجد ظرفيت بودن مادر علي‌رغم ميل او LP را انجام ‌دهيم.
3) صحبت با پدر كودك و دادن اطلاعات به وي و اخذ رضايت او
          
                                                 نظر دهيد
                       شما در اين موقعيت چه مي کنيد؟
نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 22 آذر 1390برچسب:, توسط واحد اخلاق حرفه ای |

 

پرداختن به مقوله اخلاق و مسائل مربوط به آن همواره بحث انگيز بوده است اين امر نه  به جهت دور از ذهن بودن و ناملموسي موضوع ، بلكه به دليل پيچيدگي و ارتباط هاي چند گانه آن با عواملي چون روحيات انسان، مسائل اجتماعي ، پيشرفت علوم و تكنولوژي ميباشد.
ما شاهد پيشرفت عظيم و همه جانبه دانش و فناوري پزشکي هستيم که ميدان عمل پزشکان را به حد چشمگيري وسعت بخشيده است.اين وسعت عملکرد خود مسائل تازه اي را در ارتباط بيمار با پزشک و جامعه، مطرح کرده است. اعمال جديد و فناوريهاي نوين، نياز به تدوين احکام اخلاقي و اقتصادي نويني دارد که لزوم تجديد نظر در قالبهاي سنتي را ايجاب ميکند.
 شواهد نشان ميدهند كه اعتماد عمومي در حال كاهش است و پزشكان مواجه با تهديد روزافزون براي ارزشهاي شغلي خود هستند.
 نقش اخلاق پزشكي و اتيكت شغلي، در حال كم رنگ شدن است.
 بنابراين نقش آموزش پزشكي؛ چه در حين تحصيل و چه در دوره هاي تكميلي؛ بسيار حساس و لازم براي پزشك آينده است تا اين چالشها را شناسائي كرده و بر آن تسلط يابد.
در واقع، بكارگيري اطلاعات علمي و مهارتهاي وابسته؛ براي برقراري سلامت انساني؛ يك وظيفه حياتي در پزشكي باليني است و در اين رابطه پزشكان يك عامل بسيار مهم و غير قابل جايگزين اند
پزشك؛ علاوه بر دانش؛ از تجربيات و احساسات خويش براي درك و بهبود بخشيدن آلام انساني درحالات و لحظات ترس، ابهام و انتظارات بهره ميگيرد.
در اين وضعيتهاي بي نهايت آسيب پذير، اين پروفشناليسم يعني تعهد پزشكي است كه جامعه را وادار به احترام به پزشك مي نمايد و او را مورد اعتماد خود قرار مي دهد.
در عصر حاضر، انديشه ها و تدابير دوران گذشته، جوابگوي تمام نيازها در ارتباط با تعهد حرفه اي و اخلاق پزشکي نخواهد بود.
اخلاق پزشکي، تعهد حرفه اي صرفا" با گفتار بدون آموزش و پراكتيس جدي و الگو برداري صرف، مشکل گشاي همه مسايل نخواهد بود.
درحال حاضر ما براي کنترل اخلاقي، نياز به طرح اصول و چارچوبهاي راهنمائي کننده داريم. بايد در برنامه هاي آموزشي بيمارستاني و علوم پايه به اين مسايل توجه عميق نمائيم.
بدون توجه به اعتقادات مذهبي و اعتقاد به قداست پزشکي، هرگونه طرحي؛ مي تواند مشکل آفرين باشد.
               برگرفته شده از: ارايه دکتر علي رضا کاهاني در سومين سمينار اخلاق پزشکي
 
نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 15 آذر 1390برچسب:, توسط واحد اخلاق حرفه ای |

علم اخلاق يا ethics در دنيا تاريخچه اي طولاني با سابقه ي بيش از 2500 سال دارد. در قرون قبل از ميلاد حضرت مسيح(ع)، فرهنگ يوناني و رومي که تحت تاثير فرهنگ ايرانيان و تمدن شرق بود در غرب گسترش داشته است. در آن دوران به دليل عدم گستردگي علوم، پزشکان معمولا ساير علوم مانند فلسفه را نيز فرا مي گرفتند، لذا تاريخچه اخلاق پزشکي با تاريخچه ي فلسفه در قرون قبل پيوند خورده است.
اما اخلاق پزشکي بيش از همه با انديشه ها و تفکرات فلاسفه ي بزرگي چون سقراط (399-470 ق.م)، افلاطون (347-427 ق.م) و ارسطو (322-384 ق.م) در قرون چهارم و پنجم قبل از ميلاد پيوند نزديکي داشته است. اين متفکران يوناني علم اخلاق را در کنار علم پزشکي فرا گرفته بودند و آن را به عنوان « هنر زيستن» و « مراقبت و مواظبت از نفس» توصيف مي نمودند و از سوي ديگر عقل سالم را در بدن سالم مي دانستند.
در همان دوران، بقراط که او را پدر علم طب نيز ناميده اند، سوگند نامه ي معروف خود را تنظيم نمود. بقراط اولين کسي بود که مباني اخلاق را در قالب قسم نامه با طبابت درآميخت و به عبارتي، بزرگترين سهم بقراط در زمينه پزشکي، اعتقاد او به اصول اخلاقي بود که سوگند نامه ي معروفش تبلور آن است. سوگند نامه بقراط قديمي ترين قوانين اخلاق پزشکي را در خو.د دارد و هنوز هم در بسياري از کشورهاي جهان به عنوان تعهد نامه ي پزشکان هنگام اتمام دوره ي تحصيل قرائت مي شود.
سابقه ي پزشکي در ايران طبق برخي منابع به دوران قبل از بقراط بر مي گردد. ايران باستان هم به لحاظ دانش و هم به لحاظ دارا بودن طبيبان حاذق، زبانزد بوده و دستيابي به ترقيات پزشکي آشوريان، بابليان و يونانيان طي قرون متمادي نيز نقش عمده اي در پيشرفت پزشکي در ايران باستان داشته است.
در ايران، در دوره ي قبل از اسلام، قوانين زيادي راجع به طبيب و طبابت در اوستا وجود داشته و چنين به نظر مي رسد در زماني که ساير ممالک فاقد تشکيلات طبي بودند، در ايران درباره ي بهداشت و حقوق اطبا و بيطارها (دام پزشکان) دستور العمل هاي دقيقي ارايه شده است. طب باستاني ايراني با آيين زرتشت و تعليمات اوستا پيوند جدايي ناپذيري داشته است.
 به طور کلي، پزشکان از طبقه ي روحانيون که عاليترين طبقه از طبقا ت چهارگانه( روحانيون- سربازان- کشاورزان و صنعت گران) بودند، انتخاب مي شدند. اين طبقه رشته الهيات و طب را همزمان تحصيل مي نمودند و بعد از اتمام مقدمات آن، يکي از اين دو رشته را انتخاب کرده و ادامه مي دادند. موبدان زرتشتي بر حسن انجام اخلاق پزشکي که بخشي از امور ديني محسوب مي شد، نظارت مي کردند و رئيس پزشکان نيز فن طبابت را تحت مراقبت و کنترل داشت و در کمک به بينوايان امر مي کرد.
در بخش «ونداديد» اوستا گفتارهايي در باب ويژگي هاي پزشکان آمده است. شرايط طبيب اين بوده که اولاَ کتب زيادي مطالعه کرده و در فن خود تجربه کافي داشته باشد، ثانياَ با صبر و حوصله به سخنان بيمار گوش فرا دهد و بيمار را با وجداني بيدار معالجه کند و ثالثاَ از خدا بترسد.
 در آيين زرتشت، مهارت در درمان بيماران تنها معيار يک پزشک شايسته نبود، بلکه شخصيت اخلاقي و دارا بودن وجدان در رتبه ي اولي تر قرار داشته است. زرتشتيان نسبت به اعمال خلاف چون سقط جنين، بارداري غير مشروع و خطاهاي پزشکي تعصب و حساسيت خاصي داشتند.
 صفات يک طبيب شايسته در عصر ساساني اين بود که دانا بوده و نسبت به اعضا بدن و داروها شناخت کامل را داشته باشد، دنيا پرست نباشد و امراض را دقيق معاينه و معالجه نمايد.
 در باب نخست کليله و دمنه برخي از صفات طبيب خوب شمرده شده است از جمله:
« فاضل ترين اطباء آن است که به معالجت از جهت ذخيره ي آخرت مواظبت نمايد. به صواب آن لايق تر که بر معالجت مواظبت نمايي و بدان التفات نکني که مردمان قدر طبيب ندانند.»
 
برگرفته شده از مقاله ي اخلاق پزشکي و اهميت آن در ايران باستان و اسلام نوشته ي کاظم خدادوست و همکاران، مجله اخلاق و تاريخ پزشکي، 1389

 

 

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 17 آذر 1390برچسب:, توسط واحد اخلاق حرفه ای |

 

اخلاق حرفه ای، مجموعه ای از اصول و استانداردهای سلوک بشری است که رفتار افراد و گروهها را تعیین می کند در حقيقت، اخلاق حرفه اي، يك فرايند تفكر عقلاني است كه هدف آن محقق كردن اين امر است كه در سازمان چه ارزش هايي را چه موقع بايد حفظ و اشاعه نمود(فرامرز قراملکی،1382).
 
اخلاق حرفه اي مجموعه ای از کنش ها و واکنشهای اخلاقی پذیرفته شده است که از سوی سازمانها و مجامع حرفه ای مقرر می شود تا مطلوب ترین روابط اجتماعی ممکن را برای اعضای خود در اجرای وظایف حرفه ای فراهم آورد (آزاد،1373)
مباني اخلاق حرفه اي و انتظارات اجتماعي عبارتند از:
1.      صداقت و راستگويي
2.      انصاف و برابري
3.      امانت داري
4.      وفاداري و احساس مسؤليت اجتماعي
         اخلاق حرفه ای نوعی تعهد اخلاقی و وجدان کاری نسبت به هر نوع کار، وظیفه و مسئولیت است. اخلاقی بودن درحرفه حاصل دانستن، خواستن، توانستن و نگرش است ( فرامرز قراملکی،1382).
 
        مراحل کاربردي نمودن اخلاق در رفتار افراد و گروه ها به قرار ذيل مي باشد:
1.      موفقيت از اخلاق حرفه‌ اي سرچشمه مي‌ گيرد
2.      اخلاق حرفه‌ اي از اعتماد آفريني ايجاد مي ‌شود
3.      اعتماد آفريني از پيش‌ بيني رفتار ايجاد مي ‌شود
4.      پيش‌ بيني رفتار از مستمر بودن و قانونمند بودن رفتار سرچشمه مي‌ گيرد
5.      مستمر بودن و قانونمندي از مسئوليت ناشي مي ‌شود
6.   مسئوليت از قانون و باورهاي فرد شکل مي ‌گيرد.
(دواني،1387)
در واقع مي توان گفت اين باورها و اعتقادات شخصي است که فرد را مسؤليت پذير و قانونمند مي نمايد و نتيجه قانونمند بودن فرد، اين است که مي توان رفتار وي را پيش بيني نمود. پيش بيني پذيري رفتار نيز منجر به اعتماد آفريني خواهد شد و اين همان اخلاق حرفه اي است که بر پايه باورها و اعتقادات فردي شکل گرفته است.
از اين رو، هدف آموزش اخلاق حرفه ای انتقال اطلاعات و یافته های علمی نیست. بلکه تصحیح و  تقویت انگیزش، ارتقاء مهارت، افزایش توان وتحول نگرش از اهداف عمدۀ آموزش اخلاق حرفه ای است (احد فرامرز قراملکی،1382).
                                                
                                                       تنظيم از: واحد اخلاق حرفه اي
 
نوشته شده در تاريخ دو شنبه 17 آذر 1390برچسب:, توسط واحد اخلاق حرفه ای |

           زندگی امروز انسان، دستخوش تغییرات بسیار سریع و جدیدی شده است. به ویژه آنکه ابزارهای ارتباطی گسترده (MASS MEDIA) جهان را به دهکده معروف مک لوهان مبدل ساخته است و اطلاعات گاهی فراتر از سرعت نور از یک نقطه به نقطه ای دورتر از جهان، مخابره و ارسال می شود. این چیزی نیست جز تعبیر رویاهای «الوین تافلر» در به تصویرکشیدن موج سوم که مدتهاست بر پیکره جهان جاری شده و به واقعیت پیوسته است.

زمانی که فاصله میان کشورهای جهان از نظر توسعه در تمام ابعاد افزایش یافت، برای بسیاری از کشورهایی که امروز سرعت رشدشان موردتوجه است، واضح بود که دلایل بسیاری باعث افزایش این فاصله می شود. از جمله:
§        اعتقاد و باور عمیق به توسعه،
§        درک واقعی به انجام کارها به صورت گروهی،
§        وجود فرهنگ وفاق ملی به جای رشد فردی،
§        توجه به رفاه عمومی و توسعه تولید،
§        گسترش بازارهای صادراتی،
§        توسعه علم مدیریت نوین
§        پرداختن به دانش و دانایی در تمام سطوح
 این توسعه و رشد طی دو دهه بین سالهای 2000-1980 رخ داده است به گونه ای که بازارهای جهانی یکی پس از دیگری توسط کشورهای صاحب دانش و تکنولوژی شناسایی و مورد بهره برداری قرار گرفته است.
یکی از دلایل ناپیدا اما محسوس که باعث رسیدن به چنین رشد و توسعه در کشورهای پیشرفته شده است، شفاف سازی و ارائه تعاریف درست از اصولی است که حاکم بر اجرای اعمال مدیریتی و تولید است. یعنی اصول اخلاق حرفه ای که همگی در تمام سطوح باید به آن معتقد باشند و عمل کنند. این اصول بر مبنای برنامه ریزی درست از نظر اخلاق حرفه ای و وجدان کار در کشورهای توسعه یافته سالها مورد اجرا قرار گرفته است و کوتاه مدتی است که مورد توجه کشورهـای درحال توسعه نیز واقع شده است. به گونه ای که، تعهد کاری و حس مسئولیت در انجام مشاغل و حرفه های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را تحقق بخشیده است.
اما اصول اخلاق کار حرفه ای چیست و ابعاد آن تا به کجاست و چگونه می توان آن را محقق ســـاخت. اصول اخلاق حرفه‌ای دارای بار و ارزشهای والایی است که رعایت آنها در رعایت هنجارهای اجتماعی بسیار نقش آفرین است و این مستلزم شناخت اولیه و اساسی از اصول مذکور است .
همان گونه که، رفتار و شیوه زندگی ایمان آورندگان به کتب آسمانی گویای محتوی دینی و مذهبی آنهاست و همچنانکه حرکات و سکنات مسلمانان برگرفته از آیات قرآن است و آن کتابی است که اخلاقی واحد را در میان پیروانش ایجاد کرده و در تمام زوایای زندگی آنها دخالت کرده است و برای آن برنامه ای خاص دارد، هر حرفه ای نیز رفتار و تعهدات مربوط به خود را دارد که برگرفته از اساسنامه آن حرفه است. حرفه های مختلف برحسب میزان حساسیت و وظیفه ای که در خدمت به جامعه دارند دارای معیارهای اخلاقی متفاوت می باشند، معیارهای اخلاقی اصول مشترک خصوصیت ارزشها و صلاحیت هایی را مشخص می کنند که اعضای یک سازمان را به هم پیوند می دهد.
معیارهای اخلاقی همچون نقشه های راهنمایی هستند که به اعضاء یک سازمان کمک می کنند تا نقشهای خود را به روشنی و وضوح کاملی ایفاء نمایند. این معیارها برگرفته از فرهنگ بومی - فرهنگ مدنی روز و بخصوص در کشور ما متاثر از دین مبین اسلام است. اخلاق منفصل از موضوعات مادی بوده و بعد معنوی طبقات مشاغل را که دارای اهداف و منافـــع مشترک هستند دربر می گیرد و امروز به این نوع اخلاق، اخلاق حرفه ای می گویند.
اساساً میزان توسعه و رشد اخلاق حرفه ای بستگی به میزان کارکرد موفق اخلاق حرفه اي و همین طور میزان تغییرپذیری آن دارد. هرقدر مزایای حاصل از رعایت اخلاق حرفه ای فراگیرتر باشد میزان تعهد به اصول آن از درجه بالاتری برخوردار است. هرقدر محدودیتهای اعمال شده ناشی از اصول اخلاق حرفه ای منطقی تر و در رشد سازمان موثرتر باشد، پایبنــــدی به آن محکمتر خواهد بود.
به طور مثال هر چه اصول اخلاق حرفه ای یک سازمان در ایجاد حسن مالکیت در اعضای سازمان موفق تر باشد رضایت اعضاء بیشتر و تحمل مشکلات برایشان آسان تر است و در پایبندی به اصول آن اصرار جمعی به اصرار فردی حاکم می شود.
اقتباس از: گزارش ماهنامه تدبير، شماره 135

 

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 17 آذر 1390برچسب:, توسط واحد اخلاق حرفه ای |

 

تلاش در جهت تقويت مباني اخلاق پزشکي در کشور بايد با توجه به نيازها،انتظارات مخاطبان،جهت گيريهاي اجتماعي و بر اساس تعيين اولويت هاي آن صورت گيرد.
در يک رويکرد علمي، الگوي تعيين اولويت بايد در يک فرايند مشارکتي با استفاده از اطلاعات موجود و توسط يک کارگروه تخصصي انجام پذيرد. از اين رو، در پژوهش باقري (1390) پرسشنامه اي حاوي بيست عنوان از مجموعه موضوعات و عناوين اخلاق پزشکي براي 117 مدرس اخلاق پزشکي، سياستگذاران نظام سلامت و صاحب نظران اين حيطه ارسال گرديد. از شرکت کنندگاه خواسته شده بود تا اولويتهاي خود را براي کليه موضوعات بيست گانه تعيين نمايند. لذا ده اولويت اول بر اساس نظر شرکت کنندگان به ترتيب شامل:
1.                   حقوق گيرندگان خدمات سلامت (بيماران)
2.                   رابطه ي پزشک و بيمار؛ حقيقت گويي؛ رازداري
3.                   عدالت در توزيع منابع سلامت
4.                   اتونومي؛ رضايت آگاهانه
5.                   رابطه ي مالي پزشک و بيمار (سهم خواري، پول زير ميزي )
6.                   کميته هاي اخلاق بيمارستاني
7.                   ملاحظات اخلاقي در سلامت عمومي
8.                   تقويت و ظرفيت سازي در آموزش اخلاق پزشکي
9.                   ملاحظات اخلاقي در آموزش پزشکي
10.               اخلاق در پژوهش هاي پزشکي؛ کميته هاي اخلاق در پژوهش
 
نويسنده معتقد است که تدوين منشور حقوق بيمار و ابلاغ آن توسط وزارت متبوع، بالاخص چگونگي عملياتي کردن اين منشور، اقدام مثبتي در جهت پاسخ به موضوع حقوق گيرندگان خدمات سلامت (بيماران) به عنوان اولين اولويت اخلاق پزشکي است.
در ادامه مقاله هريک از اولويت ها مورد بررسي قرار مي گيرند. که براي آگاهي بيشتر در اين زمينه لازم است به اصل مقاله مراجعه فرماييد. ده اولويت دوم تعيين شده توسط صاحب نظران نيز به ترتيب ذيل مي باشند.
 
11.               حقوق ارايه دهندگان خدمات سلامت؛ تعرفه هاي پزشکي
12.               تبيين اصول اسلامي اخلاق پزشکي
13.               سقط جنين
14.               اخلاق در روش هاي کمک باروري ( اهداي جنين، رحم اجاره اي، IVF )
15.               اتانازي، درمان هاي بدون نتيجه، بيان اخبار ناگوار
16.               رابطه ي بين فقه اخلاق و حقوق
17.               ملاحظات اخلاقي در پيوند اعضا
18.               ژنتيک و اخلاق؛ ژن درماني، انتخاب جنسيت جنين
19.               تحقيقات بر روي سلول هاي بنيادي، کلونينگ
20.               اخلاق در نانو تکنولوژي
** باقري، عليرضا؛ اولويت هاي اخلاق پزشکي: نتايج يک مطالعه کشوري؛ مجله اخلاق و تاريخ پزشکي، دوره ي 4، شماره5، مهر 1390
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 20 آذر 1390برچسب:, توسط واحد اخلاق حرفه ای |

 

اخلاق پزشکی اخلاق درعرصه عمل پزشکی است
    علمي كه موضوع آن بررسي مجموعه آداب و رفتار پسنديده يا ناپسندي است كه صاحبان مشاغل پزشكي بايد رعايت نمايند.
 
   عملي است كه منطبق كننده روابط و رفتار صاحبان مشاغل پزشكي با كليات اخلاق است. 
 
     مهمترین مباحث در اخلاق پزشکی نوين:
فلسفه اخلاق پزشکی
ارتباط های حرفه ای درطب
جسم انسان دراخلاق پزشکی
مباحث اخلاق پزشکی قبل از تولد
مباحث اخلاق پزشکی درکودکان
اخلاق پزشکی در پیوند اعضاء وبافتها
خاتمه حیات انسانی
بیوتکنولوژی و اخلاق پزشکی
مسایل اخلاق پزشکی در ختم بارداری
اخلاق در بیماران روانی
سالمندی ،دمانس و اخلاق پزشکی
اخلاق و آموزش
اخلاق و پژوهش
قانون، طب و اخلاق پزشکی
توجه به ارتباط با همکاران
توجه به اعتقادات بیماران
کاهش روابط مالی بین بیمار و پزشک
توجه به جسم انسان در زمان حیات و پس از مرگ (تشریح پاتولوژی و آموزشی برمبنای وصیت ویا رضایت فرد).
مباحث قبل از تولد : تحقیق روی رویان ، جنین ،سقط جنین
 
                                                 برگرفته شده از: ارايه دکتر علي رضا کاهاني در سومين سمينار اخلاق پزشکي

 

نوشته شده در تاريخ شنبه 16 آذر 1390برچسب:, توسط واحد اخلاق حرفه ای |

 

     اهميت و ضرورت اخلاق
  
   - اخلاق شرط كمال انسان
   وجود انسان به گونه‏اى ضعيف و ناقص آفريده شده است;به‏گونه‏اى است كه بايد خود، ابعاد هستى خود را شكل دهد و به‏ كمك قدرت انديشه و اراده خويش استعدادهاى مختلفش راشكوفا سازد و به كمال لايق خود برسد. بخشى از استعدادها و ابعاد وجود انسان همانا خلقياتى است كه بايد انسان كسب كند.
   اخلاق، استعدادى است كه در وجود انسان نهفته است و براى‏آنكه انسان به كمال لايق خود برسد بايد اين جنبه از وجودش رانيز شكوفا سازد و اين نوع كمال به‏واسطه يك سيستم اخلاقى‏ميسور است.
  
   - اخلاق يكى از غايات بعثت
   يكى از غايات مهم بعثت كه پيامبر اكرم «صلى الله عليه وآله‏» آن را بيان‏فرموده همانا تتميم و تكميل خلقهاى فاضل و صفات اخلاقى‏است (انى بعثت لاتمم مكارم الاخلاق). 
 
   - اخلاق و سرنوشت اخروى انسان
   ملكات، خلقيات و اعمال ما صورتى ملكى دارد كه فانى وموقت است و آن همان ظاهر اعمال است كه در اين جهان تحقق‏مى‏يابد. حقيقت و وجهه‏اى ملكوتى دارد كه پس از صدور از ماهرگز فانى نمى‏شود و آن از توابع و لوازم و فرزندان جداناشدنى‏اعمال و رفتار ماست.
   ملكات و خلقيات و اعمال ما از وجهه‏ملكوتى و چهره غيبى باقى است و روزى خواهد رسيد كه ما به‏آنها واصل خواهيم شد و آنها را با همان وجهه و چهره مشاهده‏ خواهيم كرد و زمينه و موجبات نعيم و لذت يا جحيم و عذاب‏ما همين امور خواهند بود. 
 
   - رمز تنزل پايبندى به اخلاق در دنيا
   علت‏سست‏شدن و تنزل تقيدات اخلاقى در جهان امروز رامى‏توان در سه عامل عمده جويا شد:
1- استفاده از تلقين و تقليد صرف در القاى امور اخلاقى. 
2- عدم وجود توجيه‏منطقى و عقلانى براى اخلاق. 
3- عدم وجود پايه و اساس‏محكم و استوار براى اخلاق كه همان دين مى‏باشد. 
 
 
 
نوشته شده در تاريخ شنبه 19 آذر 1390برچسب:, توسط واحد اخلاق حرفه ای |

     اخلاق عبارت است از يك سلسله خصلتها و سجايا و ملكات‏اكتسابى كه بشر آنها را به‏عنوان اصول اخلاقى مى‏پذيرد يا به‏عبارت ديگر قالبى روحى براى انسان كه روح انسان در آن كادر و طبق آن طرح و نقشه ساخته مى‏شود. در واقع اخلاق‏ چگونگى روح انسان است.

    فلسفه اخلاق
    در فلسفه اخلاق درباره مسائلى از اين قبيل بحث مى‏شود:
اساسا اخلاق چيست؟ كار اخلاقى چيست؟ معيار فعل اخلاقى‏چيست؟ ريشه ارزش اخلاقى چيست؟ مفاهيم اخلاقى چه نوع‏مفاهيمى است؟ مبادى فعل اخلاقى كدام است؟ آيا فعل اخلاقى‏غايتمند است؟ اخلاق مطلق است‏يا نسبى؟ رابطه اخلاق و اعتقاد چيست؟ رابطه اخلاق و دين چگونه است؟ و...
   بر اين‏اساس مى‏توان گفت فلسفه اخلاق بررسى عقلانى و تحليلى درباب مفاهيم و تعابير و معيارها و افعال و ... اخلاقى است.
 
      - كاربرد فلسفه اخلاق
    فلسفه اخلاق سبب روشن شدن زواياى متعدد اخلاق ازقبيل چيستى فعل اخلاقى، معيار ارزش اخلاقى و ... مى‏گردد.
    براين اساس متوليان تربيت اخلاقى در جامعه، مسير، جهت،روشها و امكانات مورد نياز براى تربيت اخلاقى را متناسب با يافته‏هاى فلسفه اخلاق در نظر گرفته و فراهم مى‏كنند. براى مثال‏اگر كسى اخلاق را از مقوله محبت‏يا علم و يا . .. بداند قطعا حكم به تلاش براى برقرارى محبت در دلها يا افزايش تعليم،علم و يا... در جامعه خواهد داد. پس جهت، مسير و ... استقراراخلاق در جامعه، مبتنى بر موضعگيرى خاص ما در فلسفه‏اخلاق است. 
 
   اخلاق،فلسفه اخلاق و حوزه‏هاى معرفتى
 
     - اخلاق و دين
   به پيوند اخلاق و دين مى‏توان از جهات مختلفى توجه كرد ازجمله اينكه:
   الف - دين مى‏تواند بنياد اخلاق باشد و از اين طريق مى‏تواندآن را ضمانت كند.
   اساسا اگر قرار است اخلاق به‏طور كامل‏تحقق يابد بايد براساس دين و با تكيه بر دين (معرفة‏ا...) باشد.قدر مسلم اين است كه دين حداقل به‏عنوان پشتوانه براى اخلاق‏بشر ضرورى است.
   چرا كه اولا تاريخ و تجربه نشان داده آنجاكه دين از اخلاق جدا شده، اخلاق خيلى عقب مانده است.
   ثانيا دين به راحتى مى‏تواند انضباط هاى اخلاقى محكم و پولادين رابه‏وجود آورد.
   ثالثا به‏عنوان مؤيد مى‏توان گفت‏حتى بعضى ازمتفكران كه در مبحث اخلاق به تامل پرداخته‏اند به اين مسئله‏اذعان دارند كه دين بهترين پشتوانه براى اخلاق است; براى‏مثال داستايوفسكى نويسنده روسى مى‏گويد: «اگر خدا نباشدهمه چيز مباح يا مجاز است.» 
   ب - وجود اخلاق و نياز بشر به آن، دليلى بر نياز به دين ‏است.
   بدين بيان كه انسانها هرگز بدون اخلاق نمى‏توانند زندگى‏كنند، جامعه بشرى لزوما نيازمند اخلاق است. از طرف ديگراخلاق مورد نياز جوامع بشرى بايد اخلاقى همه‏جانبه و با مبنا و پايه و اساسى محكم باشد. اين نوع اخلاق نيز تنها با وجود دين‏و معنويت دينى امكان‏پذير است كه بهترين تغذيه‏كننده چنين‏اخلاقى است و تنها راه آن است. پس بشر به دين نيز محتاج ونيازمند است. حتى بايد افزود كه اين نياز و احتياج‏هميشگى و دايمى است چرا كه بشر همواره نيازمند اخلاق است.
 
     -  اخلاق و علم‏النفس فلسفى: اخلاق و ملكات، سازنده‏هويت انسان
    منشا و مبداء برخى از مباحث علم‏النفس فلسفى وانسان‏شناسى فلسفى را مى‏توان در اخلاق جست‏وجو كرد.
    اخلاق و مباحث اخلاقى مى‏توانند موادى را براى برخى مباحث‏علم‏النفس فلسفى فراهم آورند. براى مثال يكى از پرسشهايى كه‏با عنايت‏به اخلاق و مباحث آن در علم‏النفس فلسفى قابل طرح‏است اين است كه رابطه خلقيات و ملكات با انسان چيست؟ اخلاق چه نسبتى با هويت انسان دارد؟
    در پاسخ به اين پرسش، دو نظريه مطرح شده است:
 
    نظريه‏اول مبتنى بر اصالت ماهيت است و معتقد است كه انسان از آغازتولد، از ماهيتى معين برخوردار است. انسان در آغاز تولد،فى‏نفسه، ذاتى ويژه دارد كه هسته اصلى هويت اوست و سپس‏در طى ادوار زندگى خلقياتى را نيز در حول و حوش اين هسته‏ ماهوى كسب مى‏كند. اين خلقيات عارض بر شخصيت انسان‏هستند و مانند شاخ و برگهاى تنه او به‏حساب مى‏آيند. در اين‏ديدگاه، انسان هويتى جدا از نظر ملكات خود دارد و ملكات برهويت انسان عارض مى‏شوند.

    نظريه دوم كه مبتنى بر اصالت وجود است معتقد است كه‏اساسا ماهيت‏يك امر اعتبارى است و هرگز نمى‏تواند از عينيت‏برخوردار باشد، ازاين‏رو انسان با «وجود»ش به اين دنيا گام‏مى‏نهد.

    پس فرض اصلى نظريه اول فرض باطلى است. البته اين‏وجود آغازين انسانى به يك معناى خاص داراى ماهيت است،بدين معنا كه وجود انسان داراى حد و مرز است. از طرف‏ديگر، وجود (و نه ماهيت) آغازين انسان، وجودى ضعيف و نامتعين است. اين وجود نسبت‏به ملكات و خلقيات و ... بالقوه‏مى‏باشد و در طريق شدن براى به فعليت رساندن وجود نامتعين ‏و ضعيف خويش است. پس انسان با تمام وجود و هويت‏ خوددر مسير تكامل و شكوفايى قرار مى‏گيرد و با تمام وجود، درگيرشدن و صيرورت مى‏شود.

   گامهاى شدن انسان و تشكيل هويت‏او همانا اخلاق و ملكات است. ملكات پله‏هاى هستى و هويت‏انسان است كه خود در آنها گام مى‏زند و ارتقاى جوهرى (ونه‏عرضى) مى‏يابد. بر اين اساس خلقيات، سازنده هويت انسان وماهيت او و اين امور، همانا فعليتهاى جوهرى هستند.

   انسان باكسب خلقيات، بودن و هويت‏خود را تحقق مى‏بخشد، نه آنكه‏عوارض و او صافى سطحى برخود بيفزايد. رابطه اخلاق با انسان‏مانند رابطه عكسها با ديوار يك اتاق نيست‏بلكه مانند تحولات‏آتى است كه در وجود يك بذر رخ مى‏دهد. 

برگرفته شده از http://www.balagh.net/persian/akhlaq/index.htm

 

نوشته شده در تاريخ شنبه 19 آذر 1390برچسب:, توسط واحد اخلاق حرفه ای |

 

     اخلاق پزشکي متداول در جوامع غربي( وپيروان آن در ساير جوامع) با پيش فرض سکولار بودن تدوين شده است. اين پيش فرض مباني متفاوتي با نگرش اسلامي دارد که مي تواند رويکردي متفاوت به مسايل اخلاقي ايجاد نمايد. اخلاق پزشکي در غرب بر مباني اي استوار است که با نگرش سکولاريستي، مورد ارزيابي و قبول قرار گرفته است.
 
     در اخلاق پزشکي سکولار، آن چه اهميت دارد نتيجه عمل يا ارزيابي بر اساس نتايج مثبت يا منفي عمل است و در آن نيت فاعل در نظر گرفته نمي شود. در حاليکه در بينش اسلامي، گذشته از اهميتي که به نتايج حاصل از عمل داده مي شود؛ نيت و قصد باطني مي تواند درجه ارزشي يک فعل را بسيار افزون کرده يا از بين ببرد. 
 
    در اخلاق پزشکي اسلامي نمي توان به صرف نتايج مثبت فعل اکتفا کرد، بلکه برنامه هاي جدي براي بالا بردن فعل اخلاقي از جهت نيت نيز بايد مورد توجه قرار گيرد. آموزش هاي اخلاق پزشکي جاري، صرفا به نشان دادن هنجار هاي اخلاقي و تربيت پزشکاني که بر اساس آن هنجارها رفتار کنند منحصر شده است.
 
    در حالي که روش هاي آموزشي و تربيتي مستقل ديگري نيز بايد براي رشد حسن فاعلي و بالا بردن درجه آن در نظر گرفته شود تا اين دو در کنار هم به رشد اخلاقي دست اندرکاران امر پزشکي بينجامد.
 
     در اخلاق پزشکي اسلامي بايد توجه داشت که دين مبناي خوب بودن يا بد بودن فعلي نيست. اعمال اخلاقي خود ذاتا خوب هستند و چون خوب هستند مورد امر الهي قرار گرفته اند. لذا بشر مي تواند با عقل خويش و بر اساس فطرت خود به حسن و قبح اعمال وقوف يابد.
 
     ولي همان عقل در موارد بسياري به ناتواني خود در تشخيص تفصيلي حسن و قبح اعمال اقرار مي کند. بشر به علت محدوديت آگاهي خود، بالاخص از عواقب آينده ي رفتارهاي خويش، محتاج عقلي است که به آينده و نتايج آن در کل جامعه بشري و در يک نظام هماهنگ و منسجم از امور مطلوب و خير وقوف داشته باشد.
 
     لذا براي تشخيص موارد تفصيلي نيازمند وحي است .بنابراين، برنامه ريزي براي تدوين دستورالعمل هاي اخلاقي در پزشکي در اجمال خير و شر کارها به عقل انساني متکي است و در تفصيل امور بايد وحي و دستورالعمل هاي ديني بر آن تأييد زند.
 
     از طرفي وحي نيز دستورات کلي ارائه مي کند و تطبيق ديدگاه هاي الهي با مسائل جزئي توسط عقل انساني ميسر است. لذا براي تعيين موارد خاص يا موارد مستحدثه در اخلاق پزشکي حضور مجموعه اي از متخصصان ضرورت دارد که با محوريت علماي ديني و تعيين مصاديق با محوريت پزشکان نسبت به حسن و قبح عملي تصميم گيري شود.
 
    ارزش اصلي در احکام اخلاق، قرب به خداوند و رشد معنوي و مادي او در اين راه است. همين امر موجب شده است که نظام اخلاقي سکولار که در آن ملاک حسن و قبح اعمال صرف آسايش و رفاه انسان هاست نتواند ملاک ارزيابي جامعي به حساب آيد.
 
    يکي از مهم ترين چالش هاي نظام اخلاقي ديني با نظام ارزشي سکولار نحوه ي نگرش هريک به انسان و نياز هاي او و هدف او از زندگي است. از آنجا که در جهان بيني اسلامي مهم ترين هدف انسان در زندگي قرب الهي است
    اولاَ؛ بايد قصد انجام هر عمل اخلاقي در پزشک، بيمار و ساير حوزه هاي مرتبط براي رضاي خداوند جهت دهي شود.
   ثانياَ؛ خوبي يا بدي کليه اعمال پزشکي بايد با مجموعه رشد مادي و معنوي او سنجيده شود.
   در آموزه هاي اسلامي هر انسان کرامت والايي دارد و خداوند به هر انسان با هر ويژگي، ارزشي برابر تمامي انسان هاي ديگر داده است. از اين رو، ملاک هاي چهارگانه آزادي، سودمندي، عدم اضرار و عدالت نيز بايد در پرتو اين اصل معنا پيدا کند.
 
 
 **‌ تلخيص مقاله " مدلي براي ساختار اصلي اخلاق پزشکي" ؛ حميدرضا آيت اللهي**
 

 

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 16 آذر 1390برچسب:اخلاق,پزشکي,اخلاق پزشکي اسلامي,اخلاق سکولار,, توسط واحد اخلاق حرفه ای |
.: Weblog Themes By LoxBlog :.