گفتم : هیچ کس نمیدونه تو دلم چی میگذره
گفتم : هیچ کسی رو ندارم.
گفتم : ولی انگار اصلا منو فراموش کردی
|
مىگويند يكى از عرفا به نام «سرىّ سقطى» مىگفت: من سى سال است كه استغفار مىكنم به خاطر يك الحمد للَّه كه گفتهام، به خاطر يك شكرى كه خدا را كردهام: انّى اسْتَغْفِرُ اللَّهَ مُنْذُ ثَلاثينَ سَنَةً لِقَوْلى الْحَمْدُ لِلَّهِ.
اخلاق حرفهای پزشک و تیم پزشکی
رابطه پزشک و بیمار
روابط مالی بیمار و تیم پزشکی
روابط مالی بین اعضاء تیم پزشکی
اخلاق و آغاز حیات (سقط جنین و ...)
اخلاق و پایان حیات (اتانازی، مرگ مغزی و ...)
اخلاق در فنآوریهای نوین پزشکی
اخلاق و غذا و دارو
اخلاقپزشکی و آموزش علوم پزشکی
جایگاه اخلاق در آموزش علوم پزشکی
جایگاه آموزش اخلاق در آموزشهای علوم پزشکی
اخلاق پزشکی و پژوهش
اخلاق پزشکی در پژوهشهای انسانی
اخلاق پزشکی در پژوهشهای حیوانی
اخلاق در انتشار آثار پژوهشی
نقش کدهای ملی اخلاق در پژوهش
اخلاق پزشکی و بهداشت
اصول اخلاق حرفهای کارکنان بهداشتی
اخلاق در سیاستگذاریهای بهداشتی (ملی، منطقهای، محلی)
اخلاق و نظام شبکههای بهداشتی درمانی کشور
اصول اخلاقی در مراقبتهای بهداشتی
محور ویژه مبانی اسلامی اخلاق پزشکی
(دواني،1387)
زندگی امروز انسان، دستخوش تغییرات بسیار سریع و جدیدی شده است. به ویژه آنکه ابزارهای ارتباطی گسترده (MASS MEDIA) جهان را به دهکده معروف مک لوهان مبدل ساخته است و اطلاعات گاهی فراتر از سرعت نور از یک نقطه به نقطه ای دورتر از جهان، مخابره و ارسال می شود. این چیزی نیست جز تعبیر رویاهای «الوین تافلر» در به تصویرکشیدن موج سوم که مدتهاست بر پیکره جهان جاری شده و به واقعیت پیوسته است.
اخلاق عبارت است از يك سلسله خصلتها و سجايا و ملكاتاكتسابى كه بشر آنها را بهعنوان اصول اخلاقى مىپذيرد يا بهعبارت ديگر قالبى روحى براى انسان كه روح انسان در آن كادر و طبق آن طرح و نقشه ساخته مىشود. در واقع اخلاق چگونگى روح انسان است.
نظريه دوم كه مبتنى بر اصالت وجود است معتقد است كهاساسا ماهيتيك امر اعتبارى است و هرگز نمىتواند از عينيتبرخوردار باشد، ازاينرو انسان با «وجود»ش به اين دنيا گاممىنهد.
پس فرض اصلى نظريه اول فرض باطلى است. البته اينوجود آغازين انسانى به يك معناى خاص داراى ماهيت است،بدين معنا كه وجود انسان داراى حد و مرز است. از طرفديگر، وجود (و نه ماهيت) آغازين انسان، وجودى ضعيف و نامتعين است. اين وجود نسبتبه ملكات و خلقيات و ... بالقوهمىباشد و در طريق شدن براى به فعليت رساندن وجود نامتعين و ضعيف خويش است. پس انسان با تمام وجود و هويت خوددر مسير تكامل و شكوفايى قرار مىگيرد و با تمام وجود، درگيرشدن و صيرورت مىشود.
گامهاى شدن انسان و تشكيل هويتاو همانا اخلاق و ملكات است. ملكات پلههاى هستى و هويتانسان است كه خود در آنها گام مىزند و ارتقاى جوهرى (ونهعرضى) مىيابد. بر اين اساس خلقيات، سازنده هويت انسان وماهيت او و اين امور، همانا فعليتهاى جوهرى هستند.
انسان باكسب خلقيات، بودن و هويتخود را تحقق مىبخشد، نه آنكهعوارض و او صافى سطحى برخود بيفزايد. رابطه اخلاق با انسانمانند رابطه عكسها با ديوار يك اتاق نيستبلكه مانند تحولاتآتى است كه در وجود يك بذر رخ مىدهد.
برگرفته شده از http://www.balagh.net/persian/akhlaq/index.htm